«تا حالا شده شعری را بخونی یا بشنوی، بعد حس کنی شاعر دقیقا دست گذاشته روی حرف دلت؟»با شاداب و پادکستش «حس مشترک»، همراه میشویم تا ضمن آشنایی با شاعرهای معاصر و خواندن شعرهایشان، از حسهای مشترکی که با آنها داریم لذت ببریم.
Persian Media Production | رسانه پارسی
همیشه از خوندن شعر برای دوستانم لذت میبردم. برنامههای «حس مشترک» فرصت خوبی بود که باز هم احساس دوران نوجوانیام تکرار بشه.
دور میدون انقلاب، توی یه کتابفرشی با نورا گشت میزدیم که چشمم به کتاب حمید مصدق افتاد. اولین بار بود اسمش رو میشنیدم. یه صفحه رو باز کردم و ...
مدرسه ی راهنمایی می رفتم که تازه، آلبوم" دهاتی" وارد بازار شده بود. ترانه ی دهاتی با صدای شادمهر عقیلی و سرایش محمد علی بهمنی
شفیعی کدکنی با وجود شعرهای ناب و نغزی که سروده، مرجعیت او در نقد شعر برتر از جایگاه او در شاعری است.
با چند استثناء، شعر اصفهانی را میتوان ادامه سنت شهر کهن فارسی شمرد. او اغلب ایماژهایی را از شاعران کلاسیک ایران وام میگیرد و آن را با ملزومات شعر سیاسی خود منطبق میسازد.
کتاب تاسیان از آثار هوشنگ ابتهاج جزو بهترین هدیههایی بود که برای تولدم گرفتم؛ به خصوص که اسمم رو توی اولین شعری که چاپ شده بود، دیدم.
حسین منزوی بیشتر به غزلسرایی معروف است اما در شعر نیمایی و سپید هم تبحر دارد. علاوه به شعر ترانه هم سروده است. در ترانههایش هم به مانند اشعارش نگاه و توجه اصلیاش به عشق است و به قول خودش عشق هویت اصلی آثارش است.
احمدرضا احمدی، شاعر معاصر ایران، در سال ۱۳۱۹ در کرمان به دنیا آمد. نخستین مجموعه شعرش را با عنوان «طرح» در سال ۱۳۴۱ منتشر کرد.
کیوان شاهبداغی رو از نوجوانی شناختم. وقتی که برای رفتن به خونه دایی لحظهشماری میکردم تا برم توی اتاق و از لابهلای مجلهها شعرهاش رو بخونم.
شعری که برای شب شعر به من رسیده بود، شعری بود از نادر نادرپور. بارها اون شعر رو با خودم مرور کردم و حس کردم مهاجرت برای خیلی ها، یک معنی مشخصی داره.
از گلچین چهار مجموعه شعر نهفته، فریب، مهر و کین، و گلی برای تو منتشر شده است. شعر «باران» که شهرت گلچین مدیون آن است و بار اول در مجله سخن در سال ۱۳۲۳ منتشر شد، در این مجموعه آمده است. خلاصهای از این شعر به کتابهای دوره ابتدایی هم راه یافت.
آمدم در مورد زندگینامهی رسول یونان اطلاعاتی پیدا کنم که برخورد کردم به متنی اثر خودش، در مورد زندگیاش. کسی که با وجود مخالفتهای پدر همچنان شاعر مونده و کتابهای زیادی رو به بازار عرضه کرده؛ شعرهایی که میشه روز و شب ما رو بسازند با زیباییشون.
معینی کرمانشاهی رو هاله، یکی از دوستانم، بهم معرفی کرد. میگفت که از یازده سالگی، تعریفش برای شعر یکی از بیتهای معینی کرمانشاهیه: من نگویم که به درد دل من گوش کنید، بهتر آن است که ...
امید توی شعرهای شبنم موج میزنه. حرف از جنگ میزنه اولش، بوی خون و خاک میآد اما آنچنان با امید و عشق عجینش میکنه که آخر شعر، طعم خوش صلح رو میشه با تمام وجود حس کرد.
شعرهای صدیقی کسمایی، بوی شمال می ده. انگار تمام طبیعت رو می شه توی شعراش دید. از رو نوشته هاش شاید کاملا می شه حدس زد اهل کجاس
قیصر امینپور رو از زمان مدرسه شناختم. با شعر غنچه و گلاش. گفتگویی بود بین یه غنچهی غمگین و یه گلی که انگار طعم خوشبختی و زندگی رو چشیده بود.
فریدون مشیری شاعر مهربانیه. توی شعراش میشه محبت رو پیدا کرد و تو زندگی به کار برد. میشه با شعرهاش دوست شد و دوستیها رو بنا کرد و پایدار.
یادداشت سپهر رو که در مورد گروس خوندم، بیشتر به شعر هاش رو آوردم و دیدم دقیقا، شعر گروس «دستی است که همیشه برای گرفتن زخمهایمان کم داریم».
اونروز اینقدر به سهراب و شعرهاش فکر کرده بودم، که خوابشو دیدم. تو خواب تمام فضا همونی بود که توی شعرش هست. جوی آب، مادرش در حال ریحانچیدن و ما در حال قدمزدن.
شعرهای شاملو برای من یه پناهنگاه بود که بهش تکیه بدم و برای یک ساعت هم که شده، از تو دنیای شلوغ و خستهکنندهی روزمره کنار بکشم.
یه وقتایی فرقی نمیکنه شاعر اهل کجا باشه. وقتی که شعر از عمق دلش اومده باشه، یه راست، میتونه قلب هر آدمی رو اهل هر نقطهای که باشه به وجد یا درد بیاره.
روی ورقی که از بین کاغذای دفترم افتاد، تیکهای از نثر مهشید امیرشاهی رو دیدم. رفتم توی فکر. این ورق یادداشت رو وقتی ایران بودم ...