زندگی نامه سید علی محمد، حضرت باب، که به صورت نمایشنامه ی رادیویی ارائه داده شده است. از بشارت های قبل از تولد تا اظهار امر ایشان.
شبی که آفتاب در آمد، ملاحسین بشرویهای پس از شنیدن آن دلایل و براهین و دیدن سرعت نزول آیات و شنیدن صوت حضرت باب که در هنگام تحریر ترنم میفرمودند، خود را به پای ایشان افکندند و اظهار ایمان و بندگی نمودند
شیراز شهر راز، نیروی پنهانی ملاحسین بشرویهای را به سوی شیراز فرا میخواند. شب پنجم جمادی الاول سال ۱۲۶۰ هجری قمری. ملاحسین، سید علی محمد جوان را ملاقات می کند
جستجوی گنج، ملا حسین بشرویهای ناامید از همراهی شاگردان سید کاظم، به همراه برادر و همشیره زادهاش به راه افتاد. جهت کسب و آمادگی روحانی ۴۰ روز در مسجد کوفه معتکف شد.
آفتابی در کلاس. شاگردان از سید کاظم رشتی میخواستند نام موعود را بگوید. سید با اشاره دست به نور آفتابی که بر دامن یک جوان تابیده بود اشاره کرد
تاجر آفتاب پرست، در تجارت امین و درستکار بود و به هیچ وجه از صراط مستقیم خارج نمیشد. ابتدا با مشارکت داییها و سپس خود مستقلا به تجارت پرداخت
خورشیدی که در چراغدان نمیگنجید. شیخ عابد وقتی که دید این طفل در تفسیر «بسم الله الرحمن الرحیم» چنان بیان متین و شیوایی نمودند متحیر ماند و از پذیرش او در مکتب خودداری کرد.
متصلین به الهام الهی، محققین کتب دینی، عارفان سبیل حق، جریانی را در ایران به وجود آوردند که همه جا صحبت از فرا رسیدن زمان قائم آل محمد بود
تولد کودکی در شیراز خاندانی را خوشحال و خانوادهای را مسرور ساخت. مقدر چنان بود که چشم جهانی به نام او روشن و دل بشر به ذکرش آرام شود
انتظار رجعت مسیح کم کم در سرتاسر جهان فراگیر شد. سخنرانان و مولفان بسیاری به این موضوع پرداختند. جوامع پریشان و گروهها سرگردان بودند
اوایل قرن ۱۹ بسیاری از عارفان و دانشمندان و محققین دنیا متفقالقول نزدیک شدن ظهور منجی را بشارت میدادند. گروهی منتظر ظهور ثانوی مسیح بودند و گروهی منتظر رجعت حسین و قیام امام زمان
شیخیه، مکتبی بر پایه قرب ظهور موعود، در نیمه اول قرن ۱۹ میلادی در ایران فراگیر شد. شیخ احمد احسائی مؤسس این مکتب بود و بعد از او سید کاظم رشتی این گروه را رهبری و هدایت کرد.
شبی که آفتاب در آمد، ملاحسین بشرویه ای پس از شنیدن آن دلایل و براهین و دیدن سرعت نزول آیات و شنیدن صوت حضرت باب که در هنگام تحریر ترنم می فرمودند، خود را به پای ایشان افکندند و اظهار ایمان و بندگی نمودند.
شیراز شهر راز، نیروی پنهانی ملاحسین بشرویه ای را به سوی شیراز فرا می خواند. شب پنجم جمادی الاول سال ۱۲۶۰ هجری قمری. ملاحسین، سید علی محمد جوان را ملاقات می کند.
جستجوی گنج، ملا حسین بشرویه ای ناامید از همراهی شاگردان سید کاظم، به همراه برادر و همشیره زاده اش به راه افتاد. جهت کسب و آمادگی روحانی ۴۰ روز در مسجد کوفه معتکف شد.
آفتابی در کلاس، شاگردان از سید کاظم رشتی می خواستند نام موعود را بگوید، سید با اشاره دست به نور آفتابی که بر دامن یک جوان تابیده بود اشاره کرد.
کربلا یکی از مراکز مهم جهان اسلام بود. سید کاظم رشتی در کربلا مجلس درس و احترام فراوانی داشت. مریدان او از سرار ایران و عراق به محضر او می شتافتند. چه شد که چنین عالم جلیلی در جام نقره شربت نوشید.
تاجر آفتاب پرست، در تجارت امین و درستکار بود و به هیچ وجه از صراط مستقیم خارج نمی شد. ابتدا با مشارکت دایی ها و سپس خود مستقلا به تجارت پرداخت.
تولد کودکی در شیراز خاندانی را خوشحال و خانواده ای را مسرور ساخت. مقدر چنان بود که چشم جهانی به نام او روشن و دل بشر به ذکرش آرام شود
انتظار رجعت مسیح کم کم در سرتاسر جهان فراگیر شد. سخنرانان و مؤلفان بسیاری به این موضوع پرداختند. جوامع پریشان و گروه ها سرگردان بودند
اوایل قرن ۱۹ بسیاری از عارفان و دانشمندان و محققین دنیا متفق القول نزدیک شدن ظهور منجی را بشارت می دادند. گروهی منتظر ظهور ثانوی مسیح بودند و گروهی منتظر رجعت حسین و قیام امام زمان
شیخیه، مکتبی بر پایه ی قرب ظهور موعود، در نیمه ی اول قرن ۱۹ میلادی در ایران فراگیر شد. شیخ احمد احسائی مؤسّس این مکتب بود و بعد از او سید کاظم رشتی این گروه را رهبری و هدایت کرد.