«هاچین واچین» مجموعه کتاب‌‌های داستان برای کودکان بالای پنج سال است ولی بزرگترها هم می‌توانند همراه بچه این قصه‌ها را گوش کنند. قصه‌هایی که سولماز نراقی  نوشته و با ترانه‌های جذاب بصورت کتاب صوتی برای شما تهیه کرده است.
سلام بچهها! ما توی یازدهمین قسمت از یک سفر دوازده قسمتی هستیم که از کریسمس شروع شده و تا نوروز ادامه داره. درسته که توی این قسمت قصه سیریش و عمو نوروز به سر میرسه اما کلاغه بازم به خونهش نمیرسه. دوست دارم حدس بزنین که آیا سیریش دوباره برمیگرده به کارگاه آقا منصور و بالاخره هاپهاپ میتونه بفهمه دوستش به هفت سین اضافه شد یا نه؟ به نظرتون سیریش از این ماجرا چه درسی گرفته باشه خوبه؟ عمو نوروز چطور؟ آیا این اتفاق باعث شد عمو نوروز هم به چیزهای تازه ای پی ببره که قبلا بهش فکر نکرده بود؟ توی نیمپاد این قسمت، حدسیات لیانا، ماهجان، فرناز، نیکی و وانیا رو میشنویم. نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی، گویندگان: محسن امامی، حسین حدیثی
سلام بچهها! ما توی دهمین قسمت از یک سفر دوازده قسمتی هستیم که از کریسمس شروع شده و تا نوروز ادامه داره. بریم ببینیم سیریش بالاخره میتونه از روی آتیش بپره و به باغ ناکجا برسه یا نه؟ توی نیمپاد این قسمت، حدسیات آیلین، نیکی، نیکا و ارغوان رو میشنویم. ویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی، گویندگان: علی گروسی، آیهان رشیدی، محسن امامی، حسین حدیثی، شاعره فتحیان، ویولن: حسین حدیثی
سلام بچهها! ما توی نهمین قسمت از یک سفر دوازده قسمتی هستیم که از کریسمس شروع شده و تا نوروز ادامه داره. اگه یادتون باشه. قصه به اونجایی رسید که سیریش بعد از حرف زدن با هاپ هاپ عصبانی شد و فکر کرد این دفعه دیگه اجازه نمیده سال کهنه نو بشه. بریم ببینیم بالاخره داستان سیریش که گیر داده بره تو هفت سین به کجا میرسه؟ توی نیمپاد این قسمت، حدسیات وانیا، هانا و نیکا رو میشنویم. نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی، گویندگان: اوستا: علی گروسی، طاهر: آیهان رشیدی، رمزی و شبزی: محسن امامی، عمو نوروز: حسین حدیثی
سلام بچهها! ما توی هشتمین قسمت از یک سفر دوازده قسمتی هستیم که از کریسمس شروع شده و تا نوروز ادامه داره. تا سانتا پیش بابا برفی آبی پوش مونده و بربری هم برگشته که با هم کارهای کتابتون رو انجام بدیم بذارین من داستان یکی از عجیبترین نوروزهای ایران رو براتون تعریف کنم. سالی که برای اولین بار هفت سین هشت سین شد. اونم هفت سین کی؟ هفت سین عمو نوروز. صبر کنین ببینم! اصلا شما میدونستین عمو نوروز خودش یه هفت سین مخصوص داره؟ نه؟ پس این قسمت رو از دست ندید. نیمپادها از هفته دیگه به روال قبل ادامه داره. این قسمت قصهای از شما نداریم ولی حدسیات خودتون رو برای ما بفرستین تا هفته دیگه منتشر بشه. نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی، گویندگان: اوستا: علی گروسی، طاهر: آیهان رشیدی، سگ: حسین حدیثی،
سلام بچهها! ما توی هفتمین قسمت از یک سفر دوازده قسمتی هستیم که از کریسمس شروع شده و تا نوروز ادامه داره. بربری توی این قسمت برگشته پیش من ولی با خودش از روسیه کلی سوغاتی برامون آورده. از دیدار سانتای قرمز با سانتای آبی روسها که اسمش هست دیدماروز Ded Moroz. توی این قسمت با اسنگروچکا هم آشنا میشیم که نوه و دستیار بابا برفی یا همون سانتای آبیه. افسانه اسنگروچکا یا دختر برفی رو همراه من و بربری بشنوید. در ضمن تمام موسیقیهای این قسمت برگرفته از موسیقیهای محلی روسیه است. بچهها جون راستی در ادامهٔ قصههای نوروزی از باران یه قصه تازه میشنویم و از آیلین و آنیا هم داستان مار و تایشن رو. این هفته دیگه داستانهای نوروزی تموم شد و از هفته آینده داستان عمو نوروز و سین هشتم رو براتون میگم و نیمپادها به روال قبل ادامه پیدا میکنه تا نوروز. نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی
سلام بچهها! ما توی ششمین قسمت از یک سفر دوازده قسمتی هستیم که از کریسمس شروع شده و تا نوروز ادامه داره. بربری توی این قسمت رفته به چین چونکه فهمیده این موقع از سال، عید چینی هاست. تازه اونجا با خدای پول و ثروت «تای شن» هم آشنا شده که موقع سال نو مردم میرن سراغش. ولی بچهها! چینیها یه قصه معروف سال نو دارند که اگه اونو بشنوین دلیل قرمز بودن تزیینات عیدشون رو میفهمین. توی این قسمت داستان «نیان» هیولای چینی رو میشنویم تا به این راز پی ببریم. اما حالا که بربری یه چیزی در مورد تایشن گفت و رد شد، میتونین در مورد این شخصیت یه داستان خیالی بنویسین؟ یادتون باشه امسال توی چین، سال ماره. شاید بتونین یه داستان در مورد تایشن، خدای پول و ثروت بنویسین که مار هم توش نقش داشته باشه. چطوره؟ ضمنا این قسمت داستان وانیا، کیمیا، پوریا و آرتمیس رو هم میشنویم. نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی
سلام بچهها! ما توی پنجمین قسمت از یک سفر دوازده قسمتی هستیم که از کریسمس شروع شده و تا نوروز ادامه داره. بربری توی این قسمت رفته به ایسلند و با ۱۳ تا غول کریسمس آشنا شده که بهشون میگن یول لدز Yule lads. اون فکر میکرد افسانههای ترسناک کریسمس با کالیکانتزاروسها تموم میشه ولی انگار همچنان ادامه داره! آیا ممکنه وجود این غولهای بیشاخ و دم زمستونی که توی بقیه کشورهای اسکاندیناوی مثل فنلاند و سوئد و نروژ هم مشابه دارند، به خاطر شبهای طولانیتر زمستون در این سرزمینهای سرد باشه که تقریبا نزدیک قطب شمالاند؟ ضمنا توی این قسمت دو تا داستان جدید میشنویم از ملورین و لیلیان و داستان کامل شدهٔ هانا و منتظر میمونیم تا وانیا متنی رو که از داستانش فرستاده با صدای خودش بخونه تا هفته بعد منتشر کنیم. نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی
سلام بچهها! ما توی چهارمین قسمت از یک سفر دوازده قسمتی هستیم که از کریسمس شروع شده و تا نوروز ادامه داره. بربری توی این قسمت رفته به یونان و با «کالیکانتزاروس»ها آشنا شده که جنهای کریسمس هستند! باورتون میشه یونانیها جن کریسمس دارند؟ اونم جنهای ترسناک! توی این قسمت میخوایم اونا رو بشناسیم و ببینیم چرا کریسمس یونانیها انقدر ترسناکه؟ در ضمن بربری از ملاقات با این جنهای یونانی یه ویدئو برامون فرستاده که معلوم نیست چرا صداش قطعه. هر چی تلاش کردم نشد درستش کنم. دسترسیم به خودش هم قطع شده. برای همین فکر کردم ویدیو رو جداگانه پست کنم تا خودتون حدس بزنین اون داره چی میگه و حدسهاتون رو برام بفرستین. ضمنا توی این قسمت برمیگردیم به داستانهای قسمت اول از آیلین، ارغوان، لیانا و ستین تا ببینیم چطوری قصه خودشون رو تکمیل کردند. نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی
بچهها جون بربری این بار رفته به سرزمینی که یه بابانوئل عجیب داره؛ یه کندهٔ درخت که شب کریسمس کادوهای عید رو براشون پیپی میکنه! باورتون میشه؟ اسمش هم هست تیو دِنادال. کجا؟ منطقهای به اسم کاتالونیا در کشور اسپانیا. داستانش رو توی این قسمت بشنوین. تازه بربری با خود تیو هم حرف زده. این هفته چهار داستان دیگه رو هم میشنویم از کیمیا، آرتمیس، پوریا و تارا. با این چهار تا تعداد قصههای قشنگتون به ۱۲ داستان رسید. بریم ببینیم برای نوروز چه میکنین! بچههایی که داستانشون به مرحله نهایی برسه، امسال عید میتونن کتاب خودشون رو به همه هدیه بدن. نویسنده، تهیه و اجرا: سولماز نراقی
سلام بچهها! ما توی دومین قسمت از یک سفر دوازده قسمتی هستیم که از کریسمس شروع شده و تا نوروز ادامه داره. بربری توی این قسمت میره به ایتالیا و با «بفانا» که یه جورایی نقش سانتا رو در فرهنگ ایتالیایی داره آشنا میشه. ما با هم تماس تصویری گرفتیم و شما میتونین گفتگوی ما رو اینجا بشنوین. تازه بگم که توی ایتالیا بربری رو با خمیر پاستا اشتباه گرفتند و میخواستند رشته رشتهش کنند که خودشو نجات داده. توی این قسمت هم بخاطر تعداد و طول مدت قصهها، نتونستیم تمام داستانهای شما رو منتشر کنیم اما میشنویم از وانیا، هانا، نیکی و فرناز. نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی
اگه یادتون باشه سانتا به بربری گفت اگه بچهها آرزوشون رو برای من بفرستند، من خودم بهشون نامه میدم و ازشون میخوام که قصه عمو نوروز خودشون رو برام تعریف کنن تا باورم بشه چنین کسی در ایران وجود داره. بربری آرزوها رو برد و سانتا هم برای بچهها نامه فرستاد و ازشون، قصه خواست. راستش من از اینکه سانتا از شماها قصه خواست خیلی خوشحال شدم چون مطمئن بودم میتونین کلی داستانهای جدید و هیجان انگیز با شخصیت عمو نوروز بسازین.همینطور هم شد. در حدی که توی این قسمت فقط تونستیم چهار داستان رو منتشر و تحلیل کنیم و بقیه داستانها موند برای قسمت بعدی. در این قسمت داستان آیلین، لیانا، ستین و ارغوان رو میشنوید. راستی! بربری داره میره سفر…بله سفر! اونم سفر خارجی! نویسندگی، تهیه و اجرا: سولمازنراقی
سلام بچهها جون، من و بربری توی این قسمت که با نامههای شما به سانتا تموم میشه در مورد سابقهٔ جشن کریسمس، شخصیت سانتا و رابطه دو جشن یلدا و کریسمس حرف زدیم. علاوه بر این من تصمیم گرفتم اولین شعری رو که تمام تصاویر امروزی کریسمس به اون برمیگرده به فارسی برگردوندم و بصورت آهنگین براتون بخونم. این شعر مال دویست سال پیشه و عنوانش هست: «شب قبل از کریسمس» و تا امروز کلی هم کارتون از روش ساخته شده. پس پادگپ رو گوش کنید و یادتون باشه این شروع یه سفره که تا نوروز ادامه پیدا میکنه. قراره همراه من و بربری تا عید کلی قصه بنویسیم. پس این قسمت رو با دقت و تا آخر گوش کنید. نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی، آهنگساز، نوازنده و گویندهٔ سانتا: حسین حدیثی
سلام بچهها ! رسیدیم به قسمت آخر از داستان کاکلی کلاه و خاله زنجیرباف. بریم ببینیم آخرسر پسرک با خاله زنجیرباف ملاقات میکنه یا نه؟ در ضمن توی این قسمت چند ثانیه از یک سخنرانی علمی رو میشنوید که داستان جالبی داره. این جملات از سخنرانی پروفسور جاناتان روسیتر در برنامهٔ Ted Talk در سال ۲۰۱۶ برداشته شده. جاناتان روسیتر استاد دانشگاه بریستول همراه با خانم دکتر هِما فیلامور، ربات زباله خواری اختراع کردند که الکتریسیته تولید میکنه. من با اونها مکاتبه کردم و با نهایت سخاوتمندی بهمون اجازه دادند که از اختراعشون توی این داستان استفاده کنیم. همراهان نیمپاد این قسمت: نیکی، وانیا، ارغوان و امیر محمد، گویندگان: آناهیتا: سارا ساور، کاکلی کلاه: باران، دوبلهٔ سخنران: حسین حدیثی، نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی
سلام بچهها. به قسمت ششم از داستان کاکلی کلاه و خاله زنجیرباف خوش اومدین. بریم ببینیم کاکلی کلاه به دستورات آناهیتا عمل میکنه یا نه؟ با غول نخاله چه میکنه؟ توی این قسمت ممکنه از فهمیدن یه رازی در مورد کلاه جادویی حسابی غافلگیر بشین. برام بنویسین احساستون چی بود بعد از اینکه ماجرای واقعی کلاه رو فهمیدین؟ به نظرتون وقتی کاکلی کلاه میفهمه کلاهش از کجا اومده چه تاثیری روش میذاره و چه تصمیمی میگیره؟ ضمنا از اینکه انقدر با علاقه نیمپاد رو همراهی میکنین ازتون ممنونم بچهها! همراهان این قسمت: هانا، لیانا، لیلین، آیلین، ارغوان و سینا، گویندگان: حمیده هاشمی: معلم و مادربزرگ، باران: کاکلی کلاه، آرمین حداد: دانشمند، نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی
سلام بچهها. به قسمت پنجم از داستان کاکلی کلاه و خاله زنجیرباف خوش اومدین. حتما منتظرین که ببینین اون سیاهی که آناهیتا توی قسمت قبلی بهش اشاره کرد چی بود؟ توی این قسمت علاوه بر اینکه میفهمیم اون سیاهی توی دریا دقیقا چیه، کلی چیزهای تازه دیگه هم از آناهیتا یاد میگیریم. همراهان نیمپاد این قسمت: آیلین، نیکا و ارغوان، گویندگان؛ سارا ساور: آناهیتا، باران: کاکلی کلاه، نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی
سلام بچهها. رسیدیم به قسمت چهارم از داستان کاکلی کلاه و خاله زنجیرباف. بریم ببینیم که بالاخره پسرک با غول نخاله چیکار میکنه. راستی توی این قسمت بالاخره کاکلی کلاه با ایزدبانوی آبها هم ملاقات میکنه و کلی اتفاقات جالب دیگه براش میفته. همراهان نیمپاد این قسمت: هانا، آیلین، نیکی و ارغوان، گویندگان این قسمت: سارا ساور: ایزدبانوی آبها حسین حدیثی: غول نخاله حمیده هاشمی: مادر بزرگ کاکلی کلاه: باران، نویسندگی، تهیه و اجرا: سولمازنراقی
سلامبچهها! به قسمت سوم از داستان کاکلی کلاه و خاله زنجیرباف خوش اومدین بریم ببینیم بالاخره چه اتفاقی برای پسرک قصهمون میفته پای درخت انجیر در انتظار خاله زنجیرباف. توی این قسمت با روشهای سادهای برای مراقبت از خاک آشنا میشیم که اگه بهش عمل کنید شما هم مثل کاکلی کلاه میتونین با خاله زنجیرباف فرشته مراقب زمین ملاقات کنین و باهاش حرف بزنین. مطمئنم از دیدنش خیلی خوشحال میشین. پس این بار هم علاوه بر حدسیات قشنگتون، دستورات مراقبت از خاک رو انجام بدین و برام فیلم و عکس بفرستین. همراهان نیمپاد این قسمت: وانیا، فرناز، نیکی، ارغوان، سینا و تارا هستند. گویندگان؛ حمیده هاشمی: زامیاد حسین حدیثی: غول نخاله کاکلی کلاه: باران، نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی
سلام بچهها، رسیدیم به قسمت دوم از داستان کاکلیکلاه و خاله زنجیرباف. از اینجا به بعد علاوه بر اینکه قصهمون هیجانانگیزتر میشه، شما هم دعوت میشید به همراهی با کاکلیکلاه. اولین کاری که اون برای دیدن خاله زنجیرباف انجام داد، درست کردن یه شیشهٔ جالب بود که شما هم میتونید به کمک بزرگترهاتون درستش کنید. هر کدوم از شما که بتونه توی تمام مراحل با کاکلی کلاه و کارهایی که انجام میده همراه بشه، آخرسر مثل اون خاله زنجیرباف رو ملاقات میکنه. پس این دفعه غیر از حدسهای همیشگی، منتظرم از تجربه جالبی هم که با اون شیشه میکنید عکس بگیرین و برام بفرستین. لطفا اگه در مورد شیوهٔ دقیق این کار نیاز به اطلاعات بیشتر دارید از گوگل هم بپرسید. گویندگان این قسمت: درخت انجیر: شهره بیرمی، کاکلی کلاه: باران، غول زباله: حسین حدیثی، نویسندگی، سهتار و اجرا: سولمازنراقی
سلام بچهها جون! اگه یادتون باشه در پایان داستان درخت زندگی یک مسابقه برگزار کردیم که قرار شد به نفر اول این مسابقه یک پادکست کامل برای داستان خودشون اختصاص بدیم. توی این مسابقه دو نفر با هم تونستن مقام اول رو به دست بیارن. حالا توی این قسمت، قصههای وانیا و ارغوان رو همراه با پیانو نوازی و آهنگسازی آیهان میشنوید. حتما گوش بدید و از کارهای قشنگشون لذت ببرید.
(بچهها برای حفظ سلامتی گوشهاتون از هدفون استفاده نکنید بهتره) بچهها و پدر مادرهای عزیز سلام! داستان جدید ما، کاکلی کلاه و خاله زنجیر باف(فرشتهٔ مراقب زمین) داستانیه با یک سبک روایتگری متفاوت. قهرمان قصه، کاکلی کلاه، پسریه که به کمک کلاه جادوییش میفهمه زبالهها در حال برنامهریزی برای حمله به شهر هستند و برای اینکه از شهر در مقابل این حمله محافظت کنه نیاز به کمک داره. کلاه جادویی اونو پیش فرشتهٔ مراقب زمین میبره اما دیدن این فرشته کار راحتی نیست و ناچار میشه راه دراز و پر ماجرایی رو طی کنه. در پایان داستان، کلاه جادویی پرده از رازی برمیداره که هیچکس نتونسته تا اون لحظه حدس بزنه. یادآوری میکنم این داستان فقط و فقط برای کودکان نیست و میشه گفت پیشنهادی برای تغییر سبک زندگی تکتک ماست. اگه تا آخر به دستورالعملهایی که کاکلی کلاه اونا رو شبیه یه رفتار آیینی اجرا میکنه عمل کنید، یک سورپرایز یا غافلگیری هیجان انگیز براتون خواهم داشت. نیمپاد این قسمت: اگه کلاه جادویی داشتی چیکار میکردی؟ نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی گویندگان: حسین حدیثی، باران سهتار و آواز: سولماز نراقی
سلام بچهها من و بربری دوباره اومدیم پیشتون. این بار قصههای شما رو با هم بررسی کردیم و یه سوال جدید هم براتون آوردیم. اگه یه کلاه جادویی داشتی که میتونستی هر کاری میخوای به کمکش انجام بدی، چه کاری برای خودت میکردی چه کاری برای بقیه؟ منتظر جوابهای قشنگتون هستیم. تهیه و اجرا: سولماز نراقی
خب بچهها! توی قسمت قبلی قرار شد اگه فکر میکنین این صدایی که میشنوین کف و سوت و تشویق آدمهاست تا هفته دیگه صبر کنین و از اینجا به بعد داستان رو از نگاه بچههای مدرسه و معلمها دنبال کنین. بریم ببینیم چه اتفاقی افتاد. راستی این قسمت خیلی خیلی مهمه چون پر از سوالاتیه که با جواب دادن به اونا میتونین هر کدومتون قصه مخصوص خودتون رو بنویسین. پس بدون معطلی کلیک کنید و تا آخر بشنوید و سؤالها رو روی یه ورق کاغذ یادداشت کنید و بینشون انتخاب کنین. من و بربری هفته آینده توی برنامهٔ پادگپ قراره حدسهای شما رو بررسی کنیم و ببینیم کدوماشون برای تبدیل شدن به یه قصه بهتر بوده. پس سعی کنین به کمک سوالات این قسمت یه داستان خوب برای هفته آینده بنویسین و برامون بفرستین. همراهان این قسمت نیمپاد: ارغوان، نیکی، پارمیس، هانا، نیکا و ملودی، نویسندگی، تهیه و اجرا: سولماز نراقی، گویندگان: حسین حدیثی، حمیده هاشمی، سولماز نراقی
اگه یادتون باشه توی قسمت قبلی بچهها تصمیم گرفتن قضیه آشنایی با یه سوسک سخنگو رو مثل یه راز بینخودشون نگه دارن و همیشه مراقب دوست جدیدشون باشن. اما اون طرف جنگل اتفاقات بدی داشت میافتاد. بریم ببینیم این اتفاقات چیا بود و آخرسر از سوسک خیالباف قصهٔ ما نوازنده دراومد یا نه؟ بچههایی که توی این قسمت با نیمپاد همراهی کردند: هانا، نیکی، لیلیان، آرشیدا، ارغوان و پارمیس هستند. تهیه و اجرا: سولماز نراقی، صدا پیشگان: حمیده هاشمی، حسین حدیثی، سولمازنراقی، موسیقی: سولماز نراقی، حسین حدیثی
چیزی که فشلک میشنید صدای همون ساز شکسته و خراب بود که حالا تبدیل به خونهش شده بود. فشلک نمیدونست خونهش یه روز ساز خوش صدایی بوده به اسم ساکسیفون و معلوم نبود چطوری گوشه جنگل رها شده و چرا شبها از توی لوله کهنه و زنگ زدهش صدای موسیقی به گوش میرسه؟ اما این اتفاق زندگی سوسک اره کش خال سفید قصه ما رو عوض کرد. بریم ببینیم چطوری؟ راستی این بار تعداد قصههایی که فرستادید از همیشه بیشتر بود. همراهان نیمپاد این قسمت: هانا، نیکی، فرناز، ملودی، ارغوان، آرشیدا، نیکا تهیه و اجرا: سولماز نراقی
سلام بچهها داستان جدیدمون شروع شد. همونی که یه کوچولو ازش رو توی پادگپ با بربری شنیدین. بله! داستان سوکسیفون نواز جنگل! ماجرای سوسک سر به هوایی که نوازنده شد. این داستان رو ، هم به اونایی که چیزی از موسیقی نمیدونن پیشنهاد میکنم هم به اونایی که با موسیقی آشنایی دارند. گروه اول میتونن یه کمی با موسیقی آشنا بشن و گروه دوم میتونن با نیمپاد این داستان مشارکت خلاقانه داشته باشند. توی نیمپاد این قسمت هم، حدسهای نیکا و ارغوان رو میشنویم. نوشته و اجرای: سولماز نراقی
همونطور که دفعه قبل هم گفتم هر قصه دنبالهداری که تموم میشه توی پادگپ دور هم جمع میشیم تا هم از بچههایی که در قصه قبل با نیمپاد همکاری کردند قدردانی کنیم و هم ازشون سؤالهای جدید بپرسیم و بریم سر وقت داستان دنباله دار بعدی ببینیم موضوعش چیه و قراره چه اتفاقی توش بیفته. این بار بربری پرسیده اگه حیوونا میتونستن ساز بزنن هر کدوم چه سازی بهشون میومد؟ بریم ببینیم بچهها چه جوابهایی به این سوال دادند. تهیه و اجرا: سولماز نراقی
اگه یادتون باشه توی قسمت قبلی همیشه بهار درباره تولید مثل آدمیزاد با بیتاآنا حرف زد و گفت که نمیدونه آدمها هم از تخم بیرون میان یا نه؟ بیتاآنا اولین چیزی که به ذهنش رسید تخمهای ریز قورباغهها بود که توی برکه دیده بود. از همیشه بهار پرسید: چیزی که حافظهٔ کلاله بهت نشون میده شبیه تخمهای کوچولوی دم دار وسط یه چیز ژلهای نیست؟ خب میریم ببینیم بالاخره بیتاآنا از این ماجرا چی دستگیرش میشه. نویسنده و اجرا: سولماز نراقی توی نیمپاد این قسمت از لیلیان، نیکی و هانا و لیلین حدسهای دفعه قبلشون رو میشنویم.
اگه یادتون باشه توی قسمت قبلی قولکس تا اومد توضیح بده که این بادکنکها رو برای چی دور خودش جمع کرده یه چیزی تالاپ از بالای درخت افتاد روی شاخهها و یکی از بادکنکها رو ترکوند. حالا بریم ببینیم چه اتفاقی برای بادکنکها افتاد و قورباغه چیکار کرد؟ بچههایی که توی این نیمپاد قصه گفتند، سپهر، آیلین و یلدا هستند. من و بربری از بچههای دیگهای هم که قصه فرستادند متشکریم. ببخشید اگه وقت کافی نبود، همه اونها رو پخش کنیم.
اگه یادتون باشه توی قسمت قبلی وقتی بوی آفتکشهای مزرعه به مشام بیتاآنا رسید سرش گیج رفت و مجبور شد بره یه جایی لابلای برگهای همیشه بهار دراز بکشه تا حالش جا بیاد. همیشه بهار هم تمام شب با حافظه مخفیش کلنجار رفت تا اینکه آخرسر به ذهنش رسید بیتاآنا رو بفرسته پیش قولکس که یه قورباغه جستجوگره و توی برکهش یه آزمایشگاه کوچیک درست کرده تا به رازهای طبیعت اطرافش پی ببره. به قسمت سوم از داستان معمای بزرگ گوش میکنیم تا ببینیم ماجرای قولکس و بیتاآنا به کجا میرسه. در ضمن از بین حدسیات شما که بربری برای نیمپاد آورد حدس فرناز، نیکی، ارغوان، وانیا و تارا انتخاب شدند که در پایان این قسمت میشنویمشون. ممنون از همه بچههایی که برای هاچینواچین قصه فرستادند. حیف که بخاطر محدودیت زمانی نمیتونیم همه رو پخش کنیم.
سلام بچهها، به هاچین واچین خوش اومدین، بریم ببینم داستان معمای بزرگ به کجا رسید؟ آیا بیتاآنا هم مثل بیزو با همیشه بهار دوست میشه و گردههاشو جابجا میکنه و با اطلاعات تازه برمیگرده یا توانایی بیزو رو نداره و مجبور میشه راه دیگهای رو انتخاب کنه؟ اصلا بالاخره بیتاآنا میفهمه تولید مثل یعنی چی یا نه؟ از بین شما نیکی و فرناز و سینا حدسهایی زدند که توی نیمپاد این قسمت منتشر شده. اما برایم ببینیم حدسشون درست بوده یا نه؟ نویسنده و اجرا: سولماز نراقی
سلام بچهها، من سولمازم و با یه قصه جدید اومدم پیشتون. معمای بزرگ، داستان پروانهای به اسم آنا هشتاد و هشته که مدتی بعد از اینکه به دنیا میاد متوجه میشه این اسم فقط فامیلی یا همون نام خانوادگیشه و اون باید برای خودش به دنبال یه اسم کوچیک باشه. مدتها میگذره و نمیتونه روی خودش هیچ اسمی بذاره و این از پروانه کوچولوی قصه ما یه موجود کنجکاو میسازه که میخواد راز بقیه موجودات رو بفهمه و بدونه چه جوری اینی شدن که هستن؟ اون با یه گل دانا به اسم همیشه بهار آشنا میشه و این آشنایی براش مثل یه تولد دوباره ست. بریم ببینیم چرا و چطور؟ توی پادگپ با بربری قسمتی از قصه رو گفتیم و بچهها در مورد ادامه ش حدسهایی زدند. بربری همه اونها رو به من داد که توی نیمپاد منتشر کنم؛ ممنون از آیلین، نیکی، نیکا،نوا، ارغوان،ملودی،وانیا، سپهر،لیانا،آرشیدا و لیلین برای حدسیات قشنگشون.
سلام بچهها! رسیدیم به قسمت خودتون. قرار بود حدس بزنین که دونهٔ درخت سخنگو با موش کور چه کار میکنه و اون حفرههای خالی توی هستهٔ خرمالو نشونهٔ چی هستند یا به چه دردی میخورند؟ بین همهٔ شما به ترتیب ؛ سپنتا، گیسو، لیانا، وانیا، فرناز، نیلین، رونیا، روشا، رهام، ارغوان، نلین، باران و نوازش قصه فرستادند که با هم میشنویمشون. در ضمن اگه یادتون باشه گفتیم که لیلیکوک وقتی داشت بخار میشد برگشت به درخت زندگی تا ترانه خداحافظی و قدردانیش از گیسو رو بخونه. اون ترانه رو ایلیا و آیهان هر کدوم جداگونه با سبک و سیاق خودشون آهنگسازی کردند و فرستادند که من بخونم. به ترتیب سن قطعه آیهان ۱۱ ساله رو قبل از شروع قصهها میشنویم و قطعه ایلیا ۱۴ ساله رو وقتی قصهها تموم شد. آمادهاین؟ بریم گلهای قشنگ خیالاتتون رو ببینیم و بچینیم.
به پادگپ هاچین واچین خوش اومدین! آره درست شنیدین: «پاد گپ». اسم این پادکستمون پادگپه چون توش قراره کلی با همدیگه گپ بزنیم. هر قصه دنبالهداری که تموم میشه توی پادگپ دور هم جمع میشیم تا هم از بچههایی که در قصه قبل با نیمپاد همکاری کردند قدردانی کنیم و هم ازشون سؤالهای جدید بپرسیم و بریم سر وقت داستان دنباله دار بعدی. توی پادگپ به جز شما با یه نفر دیگه هم گپ میزنم که اسمش هست جناب بربری! خمیر خیالباف! نویسنده : سولماز نراقی، موسیقی تیتراژ: حسین حدیثی و سولماز نراقی
بالاخره رسیدیم به قسمت آخر از داستان لیلیکوک و درخت زندگی. میخوایم ببینیم گیسو چطوری درخت زندگی رو نجات میده و هر کدوم از دونههایی که با خودش آورده چه کاری برای درخت انجام میدن که مثل روز اولش شاداب و سرحال بشه؟ راستی این قسمت یه نقطهچینداره که شماها باید پرش کنید. با حدسیات خودتون که قراره در قسمت بعدی تمام اونها رو منتشر کنیم. نوسینده و اجرا: سولماز نراقی پایان داستان لیلیکوک و درخت زندگی نویسنده و گوینده: سولماز نراقی، نقش سیمرغ و چمروش: حسین حدیثی، نقش گانشا: شیرین کلانتر، نقش مار و پدر: فرشید آریان
توی قسمت قبلی گیسو به درخت سخنگو رسید و در تنهٔ اون زن و مردی رو دید که به هم گره خوردند و بالا رفتن و سرهاشون لابلای شاخههاست ولی هیچ حرفی نمیزنند. مگه این درخت قرار نبود سخنگو باشه؟ بریم ببینیم بالاخره حرف میزنه یا نه؟! راستی یادتون باشه این قسمت از تمام قسمتهای داستان مهمتره چون یه معمای مهم توش هست و باید سعی کنید جزئیاتش رو خوب به خاطر بسپرید برای قسمت آخر داستان. اشاره: درخت سخنگو یا وقواق یکی از درختان اساطیری ایران است که در نقاشی ایرانی از آن به عنوان یک آرایه تزئینی استفاده شده. نام این آرایه واق است. نیمپاد اول: ارغوان ۷ ساله؛ نیمپاد دوم: وانیا ۷ ساله، موسیقی: نوازش ۸ ساله.
توی قسمت قبل رسیدیم به اونجایی که کاپوچین مستقیم افتاد توی آتیش و گیسو که خوش شانستر بود از کنار آتیش رد شد و افتاد روی زمین، پای درختی که در حال سوختن بود! بریم ببینیم چه بلایی سر کاپوچین اومد؟ درخت سرو چرا داشت توی آتیش میسوخت و بالاخره چطوری گیسو تونست از این مرحله رد بشه؟ اشاره : درختی که در قسمت قبلی با آن آشنا شدیم ویسپوبیش یا درخت بس تخمک بود که جایگاه ویژهای در اسطورههای ایرانی دارد. همینطور درخت سرو و درخت سخنگو هر دو از درختان افسانهای ایران هستند. نیمپاد این قسمت: موسیقی ایلیا ۱۴ ساله، قصه ها: ارغوان ۷ ساله و وانیا ۸ ساله
در قسمت قبلی گیسو هستهٔ ناتورا رو توی دومین گیسش جاسازی کرد و با کاپوچین روی بلندی منتظر تندر شدند تا بیاد و اونا رو به سرزمین بعدی ببره. تا حالا گیسو دو تا از هفت تا درخت افسانهای رو پشت سر گذاشته و قراره ببینیم درخت بعدی چیه و کجاست؟ *اشاره: درخت باروری برگرفته از افسانههای مردم سیبری بود، درخت حافظه، الهام گرفته از درختی افسانهای به نام «ایگدراسیل» در اساطیر اسکاندیناوی که با تغییراتی وارد این داستان شده. درخت بعدی؟ نیمپاد اول؛ قصه و موسیقی: نفس ۸ ساله، نیمپاد دوم؛ قصه و موسیقی: آوین ۸ ساله
حتما یادتونه که دفعه قبل رسیدیم به اونجایی که گیسو و کاپوچین و تندر راه افتادن به سمت اسکاندیناوی. منطقهای در شمال اروپا که توش قرار بود با یه درخت زبون گنجشک خیلی خیلی قدیمی ملاقات کنند. درختی که از زیر پاش چشمهٔ میمر یا خاطرهها رد میشه. بریم ببینیم درخت حافظه چه جور درختیه؟! نیمپاد اول ؛ قصه و موسیقی: نوازش ۸ ساله نیمپاد دوم؛ قصه: نگار ۸ ساله، موسیقی: ایلیا ۱۴ ساله
توی قسمت قبلی رسیدیم به اون جایی که گیسو و کاپوچین و تندر تو قلب سرمای سیبری به تپهی تابستونی درخت مادر رسیدند که دور تا دورش رو دریاچهای از شیر گرفته بود. حالا میخوایم ببینیم درخت مادر چه جور درختیه؟! نکته؛ درختانی که از اینجا به بعد با آنها آشنا میشویم، هر یک برگرفته از اساطیر و افسانههای یکی از فرهنگهای کهن جهان هستند. درخت مادر یا «درخت باروری» ریشه در افسانههای سیبری دارد. نیمپاد اول؛ قصه و اجرا: نیکا ۵ساله، موسیقی : آوین ۷ ساله - نیمپاد دوم؛ قصه و اجرا و موسیقی؛ فرناز ۸ ساله
توی قسمت قبلی رسیدیم به اونجایی که گیسو فهمید قراره با مار روبرو بشه و قبل از اون باید سراغ شیش تا درخت دیگه هم بره و چندین مرحله رو طی بکنه. اما چیزی که ازش سر درنمیاورد این بود که چرا باید زیر اون درختا بشینه تا دونهای که نمیدونه چیه ازشون بیفته روی سرش و اون دونهها رو چرا باید لای موهاش نگه داره اصلا؟ بدویین ببینیم بالاخره چی میشه؟ نیمپاد اول؛ قصه و اجرا: ارغوان ۷ ساله موسیقی: آیهان ۱۱ ساله. نیمپاد دوم؛ قصه و اجرا و موسیقی: فرناز ۸ ساله
توی قسمت قبلی رسیدیم به اونجایی که تندر همراه باد شمال برگشت به آشیونهٔ خودش و گیسو موند و یه جنگل بزرگ و پیچ در پیچ که باید به تنهایی اونو طی میکرد تا لیلیکوک رو پیدا کنه. بریم ببینیم میتونه به تنهایی از عهدهَش بربیاد یا نه؟ روی قسمت پنجم کلیک کنید و بشنوید البته بهتره از هدفن یا ایرفن استفاده نکنید تا گوشهاتون سالم بمونه.
بالاخره قرار شد گیسو و تندر با هم دیگه برن دنبال لیلیکوک. اما وقتی گیسو لب صخره داشت پرسه میزد حس کرد بیاختیار داره به جلو پرتاب میشه. بریم ببینیم بالاخره میفته پایین یا نجات پیدا میکنه؟ آیا گیسو بالاخره لیلیکوک رو میبینه؟ همینجا کلیک کنید و بشنوید ولی پیشنهاد میکنیم برای سلامت گوشهاتون از هدفن یا ایرفن استفاده نکنید. نویسنده و اجرا: سولماز نراقی
اگه یادتون باشه تو قسمت قبلی گیسو رسید به دروازه شهر درختی و ناگهان همه جا تاریک شد و صدای عجیبی پیچید توی گوشش..... صدا غرش کنان گفت: کجا با این عجله؟ بیا اینجا ببینم! گیسو متوجه شد که...
داستان «لیلی کوک و درخت زندگی»، توی قسمت قبلی گیسو تصمیم گرفت به مادام زاغاک که قدیمیترین کتابفروشی شهر رو داره و چندین و چند کتاب تاریخی نوشته سر بزنه و باهاش مشورت بکنه. ولی وقتی رسید دم در کتابفروشی با صحنه عجیبی روبرو شد. درسته که اونجا هم مثل بقیه قسمتهای شهر داغون و گندیده و بدشکل شده بود اما نکته عجیبتر این بود که.... نیمپاد؛ قسمت اول: از ارغوان و ایلیا و قسمت دوم: از آیلین و آیهان، داستان لیلیکوک و درخت زندگی برای کودکان زیر سن مدرسه پیشنهاد نمیشود.
پرسید مگه میشه؟ یه درخت به بزرگی یه شهر؟ تازه زندگی هم میکنند توش؟! چطوری؟ کجا هست این درخت؟ گفتم اگه میخوای بدونی دعوتت میکنم به شنیدن یه داستان خیلی خیلی هیجان انگیز به اسم لیلیکوک و درخت زندگی! درختی که از بذر هفت درخت جادویی به وجود اومده بود ولی با یه اتفاق ساده تبدیل به درخت تاریکی شد و طی ماجراهای عجیبی بالاخره به زندگی برگشت. گفت: آخ جون! کجا گوش کنم؟ گفتم راحته! همینجا روی هاچین واچین کلیک کن! یادآوری: گروه سنی هدف در این مجموعه کودکان دوره اول و دوم دبستان به بالا هستند. داستان لیلیکوک و درخت زندگی برای کودکان زیر سن مدرسه پیشنهاد نمیشود. هاچین و واچین با سولماز نراقی
«هاچین واچین» مجموعه کتابهای داستان برای کودکان بالای پنج سال است ولی بزرگترها هم میتوانند همراه بچه این قصهها را گوش کنند. قصههایی که سولماز نراقی نوشته و با ترانههای جذاب بصورت کتاب صوتی برای شما تهیه کرده است. توصیه میکنیم کودکان برای شنیدن پادکست از هدفون و گوشی استفاده نکنند تا حساسیت گوشهایشان آسیبی نبیند. شما میتوانید در پادگیرها مشترک این اولین کتاب صوتی رادیو فردا شوید. یادآوری: گروه سنی هدف در این مجموعه کودکان دوره اول و دوم دبستان به بالا هستند. داستان لیلیکوک و درخت زندگی برای کودکان زیر سن مدرسه پیشنهاد نمیشود.