تصور ما از یک قهرمان چیه؟ قهرمانها حتما باید لباسهای عجیب و غریب بپوشن و از افراد بیگناه در مقابل دشمنهای پلید دفاع کنن؟ شبکه خبری CNN اینطوری فکر نمی کنه! در این برنامه قهرمانهای CNN که در دنیای واقعی خودمون تغییراتی اساسی در زندگی هزاران یا حتی میلیون ها نفر ایجاد کردن را معرفی می کنیم. قهرما…
راضيه جان كه اصالتا افغان است و به خوبي از مشكلات تحصيل كودكان به ويژه دختران در كشور افغانستان آگاه است، با تاسيس سازمانی غيرانتفاعی به تحصيل دختران كمك مي كند و امكانات لازم را برای پيشرفت آنان فراهم مي كند.
شارون كوهن كه خود از دوران كودكي به ورزش اسكيت روي يخ مي پردازد، به كودكان منطقه هارلم كمك مي كند تا به روياهاشان دست پيدا كنند و به موفقيت های ورزشي و تحصيلی برسند
زانا مصطفي وكيل نيجريه ای با افتتاح بنيادی آموزشي، تمام زندگي و وقت خود را وقف كمك به كودكان محروم و يتيم كرده و امكانات آموزشي لازم برای تحصيل اين كودكان فراهم مي كند
ليندا داوتي كه از كودكي هميشه به زندگي جانوران دريايي به خصوص فك ها علاقمند بود، با تاسيس مركزی در سواحل مين به حيوانات دريايی كه از فعاليت های انساني در سواحل، آسيب ديده اند، كمك رسانی می كند و با انجام توان بخشي های لازم، اين حيوانات را آماده بازگشت به طبيعت مي كند
ياش گوپتا به كودكانی كه مشكل بينايی دارند و قادر به تهيه عينك مناسب نيستند، كمك مي كند. او با جمع آوری عينك های اضافی در بينايی سنجي ها و ارسال آنها به كشورهايی كه به آن نياز دارند، به كودكان نيازمند ديدی دوباره مي بخشد
لئو مك كارتی كه دختر نوجوانش را بر اثر بي احتياطی يك راننده مست از دست داده، با راه اندازي كمپيني، نوجوانان را به چالش دوري از الكل و زندگي سالم فرا می خواند و با تقديم بورسيه تحصيلی به نوجوانان دارای صلاحيت، آن ها را به تحصيل ترغيب می كند
استلا پايفرم بعد از بازنشستگی با خريد يك اتوبوس و تجهيز آن با تعدادی كامپيوتر، تكنولوژی و آموزش را نزد افراد نيازمند مي برد و به كمك آن ها مي شتابد.
كرن تيلور با ارایه برنامه ای سعي دارد به تعداد زيادی از دختران شهر لس آنجلس که قبل از اتمام دوره دبيرستان مدرسه را رها مي كنند، مهارت های نوشتن، حرف زدن و بيان احساسات را بياموزد و به كمك راهنماهای مجرب به آن ها در راه ورود به كالج و ادامه تحصيل كمك كند.
آدام گرين با تاسيس سازماني غيرانتفاعي به دانش آموزان يكي از مناطق محروم و خشن نيويورك كمك مي كند تا با امكانات موجود قايق بسازند و روي رودخانه نزديك محل سكونت شان قايق راني كرده و به حفظ و نگهداری رودخانه كمك كنند.
كريگ ميچل با سابقه ١٧ ساله تدريس در مناطق محروم و پرخطر در حال حاضر به عنوان قاضي در لس آنجلس مشغول به كار است و با تشكيل باشگاه دو براي افرادي كه دوره بازپروري خود را مي گذرانند، سعي دارد آينده ای متفاوت براي آن ها رقم بزند.
مارك برگل موسس سازمان غيرانتفاعي «يك دايره گسترده تر» محل زندگي خانواده هاي محروم را به طور رايگان مبله مي كند و لوازم منزل مورد نياز آنها را فراهم مي كند.
پوشپا بسنت بعد از بازديد از زنداني در نپال، كودكان زندانيان را مشاهده كرد كه به علت نداشتن قيمي در بيرون زندان، مجبور به زندگي با والدين خود پشت ميله هاي زندان بودند. اين واقعيت منجر به اقدامي بشردوستانه جهت رهايي اين كودكان از شرايط موجود شد.
واندا باتس كه پسر ١٦ ساله شو به علت خفگي در آب از دست داده، براي شكستن اين چرخه ي تكرار با تاسيس سازماني، كلاسهاي آموزش شنا براي قشر كم درآمد جامعه فراهم مي كنه تا به آن ها اصول اوليه شنا و ايمني رو آموزش بده.
وب ويمن كه شاهد تغيير زندگي پدرش بعد از فوت مادر بود، به فكر چاره مي افتد. او با تاسيس سازماني غير انتفاعي، سعي دارد افراد سال خورده را به آرزوهايشان برساند و هيجان و شور زندگي را به آن ها بازگرداند
افروز شاه كه بعد از مدتي به محل سكونت دوران كودكي خود برگشت، با آلودگي گسترده سواحل دريا روبرو شد. او با تشكيل گروهي شروع به پاك سازي سواحل كرد و همچنين نسبت به آموزش مردم براي استفاده صحيح از پلاستيك و بازيافت اين مواد اقدام كرد
رابين كرول كه نمي توانست نسبت به خشونت گسترده و آسيب هاي اجتماعي جامعه خود بي تفاوت باشد، با تاسيس مركزي سعي دارد برنامه هاي آموزشي و تفريحي سالم براي جوانان اين منطقه فراهم كند و به آنها در ساختن آينده اي بهتر كمك كند
دنيل گلوتو كه خود كودكاني را به فرزندی گرفته، براي برآورده كردن آرزوهای ساده اين بچه ها، وب سايتي را راه اندازی كرده كه آرزوهای كودكان بي سرپرست را به اطلاع افراد خيری كه مايل به كمك كردن هستند می رساند و به تحقق اين آرزوها كمك مي كند
جورج بول بيش از ٢٠ سال پدر بيمارش را براي رفتن به بيمارستان همراهي كرد و بعد از فوت پدر و تحصيل در رشته پزشكي با تشكيل سازمانی غير انتفاعی به مناطق محروم سفر مي كند و به كمك كادر پزشكي داوطلب، به درمان رايگان بيماران مي پردازد
لورا استچل پزشك زناني كه در سفر به آفريقا اين ضرورت را حس كرد، اقدام به ساخت جعبه اي خورشيدي نمود كه با تامين نور لازم در حين انجام زايمان، خطر مرگ و مير مادران باردار را كاهش مي دهد
چيپ پيلكس كه باغ كوچكي را به همراه دخترش اداره مي كرد تصميم گرفت با اهداي محصولات تازه به نيازمندان امكان استفاده از ميوه و سبزيجات را براي آنها فراهم كند و اين شروع برنامه اي گسترده بود
نيكول لوييس كه در سن ١٨ سالگي باردار شد عليرغم سختي هاي موجود تحصيلات خود را تا مقطع فوق ليسانس ادامه داد و با تاسيس مركزي به ياري والدين نوجوان شتافت تا شرايط لازم براي تحصيل اين افراد را فراهم كند
مري رابينسون كه پدرش را در دوران نوجواني از دست داده بود با تاسيس مركزي به بچه ها و خانواده هايي كه عزيزي را از دست دادند كمك مي كند تا به درستي سوگواري كنند تا در آينده دچار مشكلات نشوند
نجاح بازی که شاهد مشکلات خانواده های مهاجرین و پناهندگان بود با تاسیس سازمانی غیرانتفاعی به کمک این خانواده های نیازمند و سایر مادران مجرد می شتابد.
دنیل تلیاس با اجرای یک برنامه توانمند سازی جوانان در یکی از محرومترین مناطق هاییتی، به امید ساختن آینده ای بهتر، فعالیتهای رایگان علمی، ورزشی و آموزشی به آنها ارائه میکند.
وودی فیرکلات که از رسانه ها شاهد بلایای وارده بر قربانیان آتش سوزی کمپ فایر بود ، به فکر چاره افتاد تا با تعمیر ماشین های کاروان قدیمی، سرپناهی برای این افراد فراهم کند.
جن لیری که ٧ سال به عنوان آتش نشان خدمت کرده، با تاسیس سازمان «پنجه سرخ»، به نجات حیوانات خانگی درگیر در آتش سوزی و اسکان و مراقبتهای پزشکی مورد نیاز آنها می پردازد.
استیسی آلونسو با تاسیس یک مرکز نگهداری حیوانات خانگی در نزدیکی پناهگاه زنان، به آنها کمک میکند در کنار حیوانات مورد علاقه خود باشند.
کری برودی که در خانواده ای مهاجر بزرگ شده، برای تسهیل زندگی دیگر مهاجران، سعی دارد با اجرای برنامه آموزش آشپزی به آنان در پیدا کردن شغل آینده شان کمک کند.
زمانی که زین بازبی، فیلم ساز آمریکایی، برای پیدا کردن محل تولد پدربزرگ و مادربزرگش به اروپای شرقی سفر کرد، با چندتا از بازماندگان هولوکاست ملاقات کرد، و این ملاقات باعث شد که آنها در ذهن و خاطر زین بمونن. وقتی برگشت برای آنها نامه و پول فرستاد، و به تدریج تعداد این افراد و نامه ها بالاتر رفت. از سال ۲۰۰۱، بازبی و گروهش حدود ۲/۵ میلیون دلار به این بازماندگان کمک کرده اند.
ادوین ساباهورو هرگز اولین باری رو که در حیات وحش یک گوریل دید، فراموش نمیکنه. ادوین تلاش میکنه شکارچیان حیوانات رو به محافظان آنها تبدیل کنه.
امکان برقراری ارتباط با دیگران برای بیماران اوتستیک بخاطر ماهیت بیماریشان، بسیار سخت و دشوار است. دکتر وندی راس که شاهد این مشکلات بود، به منظور کمک به این بیماران برای ایجاد ارتباط با کادر پزشکی، دست به اقدام جالبی می زند.
مرلین پرایس که از ۴ سالگی دوچرخه سواری می کند، در سالخوردگی با تاسیس سازمانی سعی دارد تجربه ی دوچرخه سواری در طبیعت را برای کودکان در معرض خطر شهری فراهم کند.
کتی هینگ که شاهد عدم توانایی پرداخت هزینه های تعمیر ماشین توسط افراد کم درآمد بود. با تاسیس گاراژی به همین منظور به کمک این افراد می شتابد.
چد برن استین که شاهد کمبود امکانات آموزش موسیقی در مدارس مناطق محروم است، سعی دارد با اجرای یک برنامه رایگان، موسیقی را به زندگی دانش آموزان برگرداند.
لوری ویس که نمی توانست به علاقه ی افراد بی خانمان نسبت به حیواناتشان بی تفاوت باشد، با فراهم کردن امکاناتی برای این افراد به آنها کمک می کند تا بتوانند حیوانات خانگیشان را در کنار خود نگه دارند.
سازمان غیرانتفاعی ریچارد بین وینو به نام «خانه ما» یک محیط مسکونی رو فراهم میکنه که دراونجا، شرکت کنندگان این برنامه، آموزشهای شغلی و مشاوره دریافت میکنن. اونا بعضی شغلا مثل نجاری و تعمیرات موتورهای کوچیکو یاد میگیرن و تحصیلات دبیرستانشونو تموم میکنن.
آینز راسل که نیاز سالمندان تنها به کمک را درک کرده بود، با تاسیس سازمانی برای کمک به این افراد، زندگی را برایشان ساده تر میکند.
آدرش آلفونس هنرمندی که کمبود آموزشهای هنری در مدارس محروم را درک کرده، کلاسهای رایگان هنری برای کودکان تشکیل می دهد.
روشل ریپلی که اجدادش از بومیان آمریکایی بودن، برای کمک به افراد قبیله و تسهیل زندگی آنها از هیچ اقدامی فروگذار نمی کند
زک ویگل که در دوران نوجوانی عاشق بازیهای کامپیوتری بود، با بهره گیری از میزهای بازی قابل حمل و نقل، بازیهای کامپیوتری را برای کودکان بیمار به بیمارستانها میبرد.
جیم ویترز، پزشکی که با ابداع روش «پزشکی خیابانی» با بیخانمانها ارتباط برقرار کرده و به درمان بیماریهایشان میپردازد.
دنیل ایوانکویچ، جراح ارتوپد که شاهد عدم برخورداری قشر محروم جامعه از مراقبتهای پزشکی لازم بوده، به درمان بیماران فاقد بیمه درمانی میپردازد.
چلسی که به علت ابتلا به یک بیماری قابل پیشگیری، بینایی خود را در کودکی از دست داده، امکان انجام تستهای بینایی و شنوایی را برای کودکان در مدارس فراهم میکند.
باگواتی که در زمان کودکی شاهد مشکلات مردم برای تهیه آب سالم بوده، با راه اندازی سیستم جمع آوری آب باران به کمک مردم مناطق کم آب و محروم هند میشتابد.
مارکیز تیلور که با شرایط سخت و فقر بزرگ میشد، از بسکتبال استفاده میکرد تا در مسیر درست باقی بماند، و از درگیریها دور باشد. موسسهی اون با کمک دانش آموزان دانشگاهی و دبیرستانی، به دانش آموزان مقطع راهنمایی آموزش میدهند، و از طریق بسکتبال، باعث بهتر شدن نمرههای آنها، و ساختن مسیری بهتر برای آینده ی آنها میشوند.
دیوی دوک که بعد از مرگ پدرش به اعتیاد به الکل و افسردگی دچار شد، تمام زندگی خود را از دست داد، ولی زمانی که در پناهگاه افراد بی خانمان بود، پوستری برای تشکیل یک تیم فوتبال دید، و این زندگی او را تغییر داد. امروزه، دیوی اسکاتلندی سعی میکند با آموزش فوتبال، زندگی افراد بی خانمان، پناهندهها، و یا افرادی که با اعتیاد دست و پنجه نرم میکنند را تغییر دهد.
جف پین که یک راننده حرفهایه ماشینهای مسابقهای است، از دیدن آمار بالای مرگ و میر در بین نوجوانان هنگام رانندگی به شدت ناراحت بود، و تصمیم به راه اندازی برنامهای کرد که نوجوانان را برای خطرات جاده و رانندگی آماده میکند. او از رانندههای حرفهای و ماموران پلیس استفاده میکند و به نوجوانان و خانوادههای آنها آموزش رانندگی امن میدهد.
مونیک پول با دیدن از دست رفتن جنگلهای بارانی که زیستگاه خرسهای تنبل است، به فکر چاره میافتد تا آنها را نجات داده و محلی امن برای زندگی آنها فراهم کند.
بلیک که برادر بیمارش را در سن کودکی از دست داده، امکان حضور کودکان بیمار را در رویدادهای مهم ورزشی فراهم میکند و لحظات شادی را برایشان رقم میزند.
کلت کارول خانم مسنی است که تلاش میکند با حضور در بین زندانیان و انجام برنامههای قبل و بعد از آزادی، به آنها در ساختن یک زندگی جدید و سالم کمک کند.
«مانکی» سگی بیمار که ماههای آخر عمرش رو با میشل و همسرش گذروند، زندگیشون رو تغییر داد و آنها را بفکر تاسیس پناهگاهی امن برای سگهای بیمار انداخت.