Soupe Jooje Baraye Rouh | پادکست سوپ جوجه برای روح

Follow Soupe Jooje Baraye Rouh | پادکست سوپ جوجه برای روح
Share on
Copy link to clipboard

این سری برنامه ها مجموعه ای از داستان های کوتاه و دل انگیزی است که درباره عشق و محبت ، وظایف پدر و مادری ، غلبه بر مشکلات و ... تهیه شده و تأثیر هریک از آنها مثل سوپی است برای روح که می تواند در تلطیف و تقویت روحیه ما نقش موثری ایفا کند که در قالب نمایشنامه های رادیویی تهیه شده است

PersianBMS


    • Feb 28, 2024 LATEST EPISODE
    • weekly NEW EPISODES
    • 10m AVG DURATION
    • 60 EPISODES



    More podcasts from PersianBMS

    Latest episodes from Soupe Jooje Baraye Rouh | پادکست سوپ جوجه برای روح

    بخش سوم - قسمت ۱۲- چشیدن حلاوت زندگی

    Play Episode Listen Later Feb 28, 2024 10:42


    سال ۱۹۶۴ تو لاپازِ بولیوی هر روز برق و آب قطع می‌شد. جیره‌بندی بخشی از زندگی مردم شده بود و همه اون رو پذیرفته بودن. درست سر ساعت دوازده چراغ‌ها و رادیو خاموش می‌شد و ابیولا مادربزرگ خانواده بعد از گوش دادن به یه قسمت هیجان‌انگیز دیگه از نمایش‌نامه رادیویی یه نفس راحت می‌کشید. تنها لامپ آویزان از سقف خاموش و آشپزخونه کوچیکشون تاریک می‌شد. طبق معمول ژانت و کتی بعد از مدرسه وقتی به خونه می‌رسیدن باید کارهایی رو انجام می‌دادن. اونا سطل‌های فلزی رو برمی‌داشتن و با عجله از درِ زنگ‌زده خونه می‌زدن بیرون و جست‌‌وخیزکنان از تپه باریک و خاکی پایین می‌رفتن تا بتونن آب بیارن و هر روز اتفاقی تازه منتظر اونا بود.

    قسمت ۱۱ - نعمت‌هایمان را بشماریم

    Play Episode Listen Later Feb 21, 2024 10:58


    این هفته حقوق نداریم. البته جین از حرفای شوهرش خیلی هول نکرد. اندی با دو نفر از دوستاش یه شرکت مهندسی کوچیک دایر کرده بودن و وقتی که شرایط اقتصادی سخت شد، برای این که بتونن حقوق کارمنداشون رو بدن هر سه بدون حقوق کار کردن و جین از ازدواج با چنین مرد شریفی خوشحال بود. دو هفته گذشت، بعد چهار هفته، و بعد شش هفته بدون این که خبری از پول باشه. اما قبض‌ها با یه نظم ناامید کننده از راه می‌رسیدن. واقعا تو این وضعیت چه باید کرد؟

    قسمت ۱۰ - انتظار با لبخند

    Play Episode Listen Later Feb 14, 2024 10:50


    لیام اون روز اصلا خبر نداشت که چه اتفاقی قراره بیفته. برای یه جرم‌گیری معمولی رفته بود دندان‌پزشکی. مطابق معمول کارکنان مطب شاد و مهربون بودن. بعد از جرم‌گیری و قبل از انجام کارهای روزانه، طبق معمول به دستشویی رفت تا صورتش رو بشوره. همین که کارش تموم شد و برگشت احساس کرد که همه جا خیلی ساکت و تاریکه. اول فکر کرد برق قطع شده ولی این‌طور نبود

    قسمت ۹ - حرکت به جلو

    Play Episode Listen Later Feb 7, 2024 10:55


    محله قدیمی که شاونل و خانوادش تو اون زندگی می‌کردن مثل روستاهای قدیم بود. همسایه‌ها از پشت نرده‌ها با هم درد و دل می‌کردن، از تازه‌واردها با شیرینی کاکائویی و کره‌ای پذیرایی می‌شد و پیدا کردن دوست راحت بود. اما محله جدید که به اون نقل مکان کرده بودن فرق داشت. ریشه‌های خانوادگی عمیق‌تر به نظر می‌رسید ولی یه مشکلی وجود داشت. شاونل دلش می‌خواست همه چیز رو به عقب برگردونه و برگرده به گذشته، ولی این امکان‌پذیر نبود و باید یه راه دیگه پیدا می‌کرد.

    قسمت ۸ - ستاره مرگ

    Play Episode Listen Later Jan 31, 2024 10:42


    پانزدهم مارس روز اعلام دوره بیکاریه. اندی که یه معلمه و نماینده اتحادیه معلمان، از این روز وحشت داره چون متأسفانه روزیه که قربانی‌ها از اخراج خودشون مطلع می‌شن. جلسات مختصر و اسفباری برگزار می‌شه و دلداری دادن و تحمل غم و غصه افراد، واقعا کار سختیه.بعد از یکی از این جلسات دردآور، اندی همون اطراف داشت یه گشتی می‌زد تا برگرده به کلاس‌ش که ناگهان با پدر یکی از دانش‌آموزای قبلی‌اش روبرو شد که سه ماه قبل، عضوی از یه باند تبهکار بهش شلیک کرده بود. یه نوجوون چهارده ساله که تو کلاس پنجم شاگرد اندی بود.

    قسمت ۷ - شادی در چیزهای کوچک نهفته است

    Play Episode Listen Later Jan 24, 2024 10:49


    اون روز یکی از اون روزایی بود که دایان یک عالمه کار داشت و باید همشون رو انجام می‌داد. از بیشتر کارای خونه عقب افتاده بود، زمان زیادی بود که برای خرید به سوپرمارکت نرفته بود و تقریبا دیگه چیزی تو خونه نداشتن، رخت و لباس شستنی تو سبد لباس‌ها تلنبار شده بود و سطح نظافت خونه حتی از استانداردهای نسبتا ضعیفی هم که داشت پایین‌تر بود. مدرسه هر سه فرزندش هم تعطیل شده بود و اونا از بودن تو خونه خیلی خوشحال بودن و مرتب از مادرشون می‌پرسیدن که تعطیلات‌شون رو قراره چه‌طوری بگذرونن، در این وضعیت، دایان باید یه فکری می‌کرد تا از پس همه این کارا بربیاد، اما چه‌طوری؟

    قسمت۶ - ایمان به هم‌یاری

    Play Episode Listen Later Jan 17, 2024 10:50


    جین و شوهرش گلن کنار هم روی صندلی راحتی جلوی تلویزیون نشسته بودن، اما هیچ کدوم تلویزیون نگاه نمی‌کردن. گلن سی سال با کار روی تجهیزات سنگین زندگی‌شونو اداره می‌کرده، ولی حالا چند وقته که به دلیل بیماری که داره شیمی‌درمانی میشه و دوران سختی رو می‌گذرونه. و اما تو این هفته قراره اتفاق مهمی تو زندگی‌شون بیفته...

    قسمت ۵ - جهان با افراد مبتلا به سندرم اسپرگر حرکت می‌کند

    Play Episode Listen Later Jan 10, 2024 10:48


    انگلستان، لندن، اواخر سال ۱۹۹۸؛ اولین روزی که رایا به طور کامل تو یه کشور خارجی گذروند. این اولین کشور از چند کشور اروپای غربی بود که همراه یه گروه به اون جا می‌رفت. جرأت کرد و چند قدمی از هتل دور شد تا رسید به یه ایستگاه مترو اما یهو خشکش زد.

    قسمت ۴ - روزی که نورمن وینسنت پیل را ملاقات

    Play Episode Listen Later Jan 3, 2024 10:42


    جیمز و سیندی سال‌هاست که ازدواج کردن. یه روز صبح تو اتاق نشیمن نشسته بودن و قهوه مزه مزه می‌کردن که سیندی شروع کرد به شکایت از اوضاع بد روزگار. جیمز جواب نداد چون اونم درست همون احساس رو داشت. جیمز نویسنده بود و با بزرگ‌ترین مانع تو حرفه‌ای که داشت مواجه بود، چون تازه وارد بازاری می‌شد که هیچ تضمینی نداشت. یه مدتی همون‌جا ساکت نشستن، بعد جیمز یهو یاد دوران قدیم افتاد. دورانی که تو هالیوود زندگی می‌کرد و بازیگر بود. چیزی یادش اومد که مسیر زندگی‌شون رو تغییر داد.

    قسمت ۳ - دیدن خوبی‌ها

    Play Episode Listen Later Dec 27, 2023 11:02


    هر چقدر تو تلویزیون یا تو فضای مجازی، عکس یا فیلم جایی رو ببینیم، تا خودمون اون‌جا رو از نزدیک نبینیم، برامون موجودیت واقعی پیدا نمی‌کنه. در مورد ترکیه هم همین‌طور بود. اریکا همیشه ترکیه رو یه کشور جهان سومی با شترهایی در حال پرسه زدن تصور می‌کرد. البته دیگه بیشتر از این نمی‌تونست در اشتباه باشه. حالا دیگه ترکیه یه کشور زیبا، پر رونق و شلوغه. با این حال ماجرا از جایی شروع شد که تابستان سال ۲۰۰۹ اریکا و شوهرش بایرون تو فرودگاه استانبول از هواپیما پیاده شدن.

    قسمت ۲ - من به راستی مثبت هستم

    Play Episode Listen Later Dec 20, 2023 11:01


    شاون بچه دوم خانواده است. او برای خانواده یه کمی دردسر درست کرد چون با بیماری اختلال خونی یا همون هموفیلی به دنیا اومد. این یعنی به خاطر ترس از این که نکنه کوچیک‌ترین زمین خوردن‌اش منجر به خون‌ریزی جدی بشه، هر حرکتی که می‌کرد از سینه‌خیز رفتن گرفته تا تمرین راه رفتن به دقت کنترل می‌شد. همون سال‌های اول یه دکتر به خانواده‌‌اش چیزی گفت که اونا رو خیلی متعجب کرد.

    قسمت ۱ - قدم زدن زیر باران

    Play Episode Listen Later Dec 13, 2023 11:01


    جینی و شوهرش شام را در یک رستوران محلی خوردند و بعد از قدم زدن در فروشگاه‌های همان حوالی وارد یک فروشگاه صنایع دستی شدند. چیزهای دیدنی زیادی آن جا بود، به محض این که وارد فروشگاه شدند یک پلاک چوبی که خیلی ساده به دیوار آویزان بود توجه جینی را به خودش جلب کرد.

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۴۸ – هر انسانی رویا و خواسته‌ای دارد

    Play Episode Listen Later Nov 11, 2020 9:59


    چند سال پیش، یه ماموریت به من محول شد تا تو یه مرکز بهزیستی با عده ای از مردم کار کنم. تو این ماموریت تصمیم داشتم این فرضیه رو به اثبات برسونم که هر کسی قابلیت خودکفایی رو داره و فقط کاری که ما موظفیم انجامش بدیم، فعال کردن این افراده. از مسئول بخش درخواست کردم یه گروه از افرادی که از نظر نژاد و فامیل متفاوت هستن، در اختیار من بذاره تا یکشنبه هر هفته ۳ ساعت با اونا کار کنم

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۴۷ - یه آرزو بکن

    Play Episode Listen Later Nov 4, 2020 10:01


    کتی هیچ وقت اون روزی رو که مادرش اونو وادار کرد تا به یه جشن تولد بره رو فراموش نمی کنه. اون دانش آموز سال سوم ابتدایی بود و تو کلاس خانم بلک درس می خوند که یکی از همکلاسی هاش یه دعوت نامه به اون داد. دعوت نامه روی یه کاغذی که تا حدودی چرب بود نوشته شده بود. از شما دعوت می کنم که با ما همراه باشید و ادامه این داستان زیبا رو از دست ندید

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۴۶ - فقط بگو

    Play Episode Listen Later Oct 28, 2020 9:58


    یه شب، بعد از خواندن یکی از صدها کتابی که درباره والدین و وظایف اونا نوشته شده بود، یه کمی احساس گناه کردم. چون کتاب، یک سری از تدابیری از والدین رو توضیح و شرح داده بود که من در طول عمرم از اونا استفاده نکرده بودم. اصلی ترین تدبیری که این کتاب به اون اشاره می کرد، حرف زدن با فرزندان و ادای دو تا کلمه سحر آمیز «دوستت دارم» به اونا بود. به اتاق خواب پسرم که تو طبقه دوم بود رفتم و در زدم

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۴۵ - بچه یا گل؟

    Play Episode Listen Later Oct 21, 2020 10:01


    دیوید، همسایه دیوار به دیوار ما، چند وقت پیش تو حیاط خونشون مشغول یاد دادن نحوه استفاده و هل دادن چمن زنِ گازی به پسر هفت سالش کِلی بود. درست همون موقع همسرش جنیفر اونو صدا زد. دیوید صورتش رو که برگردوند تا به همسرش جواب بده، کلی از روی ناشیگری چمن زن رو تو انتهای زمین چمن کاری به طرف باغچه گل هل داد و حدود یک و نیم متر از گلای باغچه رو از بیخ کند. دیوید کنترل خودشو از دست داد و

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۴۴ - مشکلات، زندگی و دیگر هیچ

    Play Episode Listen Later Oct 14, 2020 9:58


    نورمن وینسنت پیل، نویسنده کتاب پرفروش «قدرت تفکر مثبت»، در سن ۹۵ سالگی از دنیا رفت. مردم از طریق سخنرانی ها، موعظه ها، مصاحبه های رادیویی و نوشته های اون به این حقیقت پی بردن که خود انسان ها مسئول شرایطی هستن که تو اون زندگی میکنن. اون می گه همه ما انسان ها هر روز صبح که از خواب بیدار می شیم ناگزیر به دو انتخاب هستیم: یکی انتخاب احساس خوشبختی و اون یکی انتخاب احساس بدبختی.

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۴۳ - ارمغان عشق

    Play Episode Listen Later Oct 7, 2020 10:02


    لری و جوان یه زن و شوهر معمولی بودن. تو یه خونه و یه خیابون معمولی زندگی می کردن. اون دو مثل هر زن و شوهر معمولی دیگه ای از صبح تا شب تلاش می کردن تا به قول معروف یه لقمه نون حلال به دست بیارن و هر کار خوبی که از عهده شون برمی اومد برای بچه های خودشون انجام می دادن. از یه لحاظ دیگه هم معمولی بودن. اونا هم مثل هر زن و شوهر دیگه ای با هم مشاجره می کردن، تا این که یه روز اتفاق فوق العاده ای افتاد

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۴۲ - لبخند

    Play Episode Listen Later Sep 30, 2020 10:01


    همۀ مردم دنیا کم و بیش با کتاب شگفت انگیز شازده کوچولو، نوشته آنتوان دو سنت اگزوپری آشنا هستن. سنت اگزوپری خلبان هواپیمای جنگنده بود. اون در جنگ علیه نازی ها شرکت کرد و در حین انجام ماموریت کشته شد. قبل از جنگ جهانی دوم هم در جنگ داخلی اسپانیا علیه فاشیست ها جنگید. اون بر اساس همین تجارب، داستانی به نام لبخند به رشته تحریر در آورده که تو همین برنامه با هم می شنویم. با ما همراه باشید

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۴۱ - همین الان دست به کار شوید

    Play Episode Listen Later Sep 23, 2020 10:01


    تو کلاسی که برای بزرگسالان تدریس می کنم، از شاگردام خواستم تا تکلیف (نابخشودنی) رو انجام بدن. این تکلیف ظاهرا تکلیف سختی به نظر نمی رسه، اما تو کلاسی که اکثر مردای اون بالای سی و پنج سال سن دارن و در بین نسل خشنی تربیت شدن که ابراز عواطف رو کسر شأن خودشون میدونن، مساله تا حدودی فرق می کنه. خوب حالا شاید سوال براتون پیش اومد که این تکلیف اصلا چی هست؟ پیشنهاد می کنم این برنامه رو از دست ندید.

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۴۰ - چرا بعضی چیزها اتفاق می افتد؟

    Play Episode Listen Later Sep 16, 2020 9:59


    لی لی علاقه وافری به اجرای برنامه تو تئاتر محلیشونو داره، اون به صداش علاقه زیادی داره. یه روز وقت تمرین یکی از برنامه های سخت و طاقت فرسا دچار گرفتگی گلو شد. این برنامه اولین برنامه اپرای اون بود و از این که نکنه به تارهای صوتی اش آسیبی وارد شده باشه، خیلی وحشت زده شده بود. اون به مطب دکتر میره و اتفاق خیلی جالبی اون جا براش می افته. از شما دعوت می کنم این برنامه رو از دست ندید .

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۳۹- دیگه برام دسته گل نیار

    Play Episode Listen Later Sep 9, 2020 10:00


    پیرمردی که متولی یه گورستان دور افتاده و خلوت بود، هر ماه یه چک از یه زن بیمار که تو بیمارستان بستری بود دریافت می کرد. اون مبلغ این چک رو برای خرید دسته گل برای آرامگاه پسر این زن که دو سال پیش تو یه تصادف رانندگی کشته شده بود هزینه می کرد. پیرمرد از این بابت خیلی ناراحت بود که یه روز

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۳۸- علف

    Play Episode Listen Later Sep 2, 2020 10:01


    برگشتم تا به علفا نگاه کنم که چشمم به چهره پیر و پر چین و چروک مادرم، به موهای نرم و سپیدش، و به دستای باریکش افتاد. دستایی که برآمدگی رگ ها و بند انگشتای اون حکایت از عشق و ایثار طولانی مدت اون می کرد. در طول عمرم چهره ای به زیبایی چهره این بانوی عزیز ندیده بودم

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۳۷- پیشه یک پدر

    Play Episode Listen Later Aug 26, 2020 10:00


    کارل و جویس لمبرت، غم زده و هراسون کنار دخترشون کارِن نشسته بودن. کارن یه روز قبل از اون دختر شانزده ساله پر جنب و جوش و با روحیه ای بود که خوب درس می خوند و کلاس موسیقی هم می رفت. اما اون تلفن، همون تلفنی که همه والدین از اون وحشت دارن، همه چیزو به هم ریخت. کارن تصادف کرده بود

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۳۵- باشه بابا؟

    Play Episode Listen Later Aug 19, 2020 10:00


    وقتی زندگی یه دفعه از این رو به اون رو میشه، چیزایی که به ذهن آدم خطور می کنه خیلی عجیبن. هیچ وقت چیزای بزرگ و با اهمیت نیست که جلوی چشمای آدم رژه میره، بلکه چیزای به نظر کم اهمیتی به یاد آدم میاد و جلوی چشماش ظاهر میشه که هیچ وقت فکرشو نمی کرده که این قدر مهم و با ارزش باشه

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۳۵- چهارده پله

    Play Episode Listen Later Aug 12, 2020 10:02


    میگن که گربه هفت تا جون داره. من تا حدودی حدس می زنم که درسته. چون من در حال حاضر دارم تو جون سوم ام زندگی می کنم. گربه هم نیستم. اولین زندگی من از یه روز روشن و سرد تو دسامبر ۱۹۰۴ شروع شد از شما دعوت میکنیم با ما همراه باشید و این داستان زیبا و آموزنده رو از دست ندید

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۳۴- متهم به دزدی ادبی

    Play Episode Listen Later Aug 5, 2020 10:01


    من همیشه می دونستم که توانایی نوشتن رو دارم، اما این صرفا به این معنی بود که یه کمی بهتر از بقیه همکلاسی هام می تونم بنویسم . تصور این که یه روزی بتونم این قدر خوب بنویسم که از طریق نوشتن امرار معاش کنم تو سال های پایانی دور راهنمایی و اوایل دوره دبیرستان به ذهنم خطور کرد

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۳۳ - شربت توت فرنگی

    Play Episode Listen Later Jul 29, 2020 10:00


    مادرم عاشق شربت توت فرنگی بود. اتفاقا وقتی که کوچیک بودم، خودشم خیلی عالی این شربت رو درست می کرد. هر وقت که برای دیدنش به مرکز مراقبت از سالمندان می رفتم و با بردن شربت مورد علاقش اونو متعجب می کردم، سراپای وجودم مملو از هیجان می شد. تو همون سال ها بود که معنی عشق بی قید و شرط مادر رو فهمیدم

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۳۲ - ماجرای گاوچران

    Play Episode Listen Later Jul 22, 2020 10:01


    شرکت مخابراتی خودمو که تاسیس کردم، برای توسعه تجارت به چند نفر فروشنده زبده تو زمینه صنایع ارتباطی و بازاریابی از راه دور، آشنا به بازار محلی، آشنا به انواع مختلف سیستم های موجود تو بازار و دارای رفتار و برخورد حرفه ای نیاز داشتم. طی مصاحبه با متقاضیان کار یه روز یه گاوچرون وارد اتاقم شد.

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۳۱ - شهامت شبیه چیست ؟

    Play Episode Listen Later Jul 15, 2020 10:01


    من خیلی خوب می دونم که شهامت شبیه چیه. من اونو تو پروازی که شش سال پیش انجام دادم دیدم و فقط حالا می تونم بدون پر شدن چشمام از اشک از اون خاطره صحبت کنم. از همون لحظه بلند شدن هواپیما معلوم بود که یه جای کار می لنگه. هواپیما ناغافل تکونای شدیدی می خورد، چند باری به شدت بالا و پایین رفت تا این که

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۳۰ - لب پریدگی کوچک بشقاب چینی

    Play Episode Listen Later Jul 8, 2020 9:59


    اکثر اوقات مادر بتی از اون می خواست که برای چیدن میز ناهار خوری از ظروف چینی استفاده کنه. چون این خواسته مادرش دفعات زیادی تکرار می شد بتی هم هیچ وقت علت یا مناسبت اونو نپرسیده بود. تا این که یه روز داستان خیلی جالبی در مورد ظروف چینی از مادرش شنید.

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۲۹ - قرار با عشق

    Play Episode Listen Later Jul 1, 2020 10:00


    ساعت بزرگ ایستگاه گراند سانترال، ساعت شش دقیقه به شش رو نشون می داد. ستوان بلند قد جوانی که تازه از قطار پیاده شده بود صورت آفتاب سوخته خودشو بالا گرفت، چشماشو تنگ کرد تا زمان دقیق رو بهتر ببینه. قلبش اینقدر تند میزد که خودشم تعجب کرده بود. بعد از شش دقیقه قرار بود تو زندگی اش اتفاق بزرگی رخ بده

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۲۸ - قلبی خوب برای تکیه دادن

    Play Episode Listen Later Jun 24, 2020 9:59


    نوجوان که بودم، خجالت می کشیدم با پدرم تو خیابون دیده بشم. اون قد کوتاه بود. یکی از پاهاشم به شدت می لنگید. وقتی که دو نفری با هم راه می رفتیم و اون برای نگه داشتن تعادلش بازوی منو می گرفت، مردم زل زده بهمون نگاه می کردن. من از توجه این آدما خودخوری می کردم. اما بعدها درس های زیادی از پدرم گرفتم .

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۲۷ - سه نامه از تدی

    Play Episode Listen Later Jun 17, 2020 9:59


    وضعیت تدی خیلی استثنایی بود. اون هیچ علاقه ای به مدرسه نداشت. لباساش همیشه کهنه و پر چین و چروک بود. موهاشو هیچ وقت شونه نمیکرد، چهره اش همیشه خشک و بی روح بود. نگاهاشم همیشه گنگ و نامیزون و همه اینا نهایت علاقه مند نبودنش به مدرسه رو نشون میداد. ولی یه روز تغییر بزرگی تو زندگی اش اتفاق افتاد.

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۲۶ - دختر بستنی

    Play Episode Listen Later Jun 9, 2020 9:43


    الینور نمیدونست که چی به سر مادربزرگش اومده. اون همه چیزو فراموش می کرد. یادش می رفت که ظرف شکر رو کجا گذاشته، یا چه موقعی باید صورت حسابا رو پرداخت کنه، یا این که چه موقعی باید آماده باشه تا برای خرید سبزی بره مغازه سبزی فروشی. یه روز الینور رفت پیش مادرش تا دلیل این موضوع رو از اون بپرسه

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۲۵ - آقای واشنگتن

    Play Episode Listen Later Jun 2, 2020 10:00


    کلاس یازدهم درس میخوندم که یه روز برای دیدن یکی از دوستام رفتم به کلاسشون. وارد کلاس که شدم یه دفعه معلمشون آقای واشنگتن اومد تو کلاس. اون لحظه برام یه لحظه تکان دهنده بود. شما رو دعوت می کنیم با ما همراه باشید و این داستان جذاب و شنیدنی رو از دست ندید.

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۲۴ - روزی که برادر شدیم

    Play Episode Listen Later May 26, 2020 9:58


    ده ساله بودم که پدرم رو از دست دادم. مادرم برای تقویت بنیه و پرورش صفات مردونه، منو به یه مدرسه شبانه روزی فرستاد. هرچی ماشین به مدرسه نزدیک می شد استرس بیشتری بهم دست می داد. واقعا تصور درستی از این که چطور میشه مرد بود نداشتم. تو اون مدرسه اتفاقات جالبی افتاد که شما رو دعوت به شنیدن اون می کنم

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۲۳ - جعبه سیاه کوچولو

    Play Episode Listen Later May 19, 2020 9:59


    وقتی یکی از عزیزان ات رو از دست می دی، بالاخره یه روزی مجبور می شی وسایل اش رو جمع و جور کنی و این کار خیلی سخته و آدم رو یاد غم از دست دادن اون شخص می ندازه. دبی ساده لوحانه فکر می کرد که پدرش تا ابد زنده می مونه و کنارشه. حالا مجبور بود وسایل پدرش رو جمع و جور کنه. اون روز اتفاقات جالبی براش رخ داد

    سوپ جوجه برای روح – قسمت ۲۲ – قهرمانان هر روز

    Play Episode Listen Later May 12, 2020 10:00


    تو دوران کودکی قهرمانی نداشتم! من قهرمانمو سال‌ها بعد پیدا کردم، اون ثروتمند و مشهور، قهرمان ورزشی یا یه ستاره سینما نبود، اون مرد ساده ای بود که خدا اونو تو تمام روزای عمرم بهم بخشیده بود، اونچه رو که براتون تعریف میکنم داستان زندگی قهرمان منه، قهرمانی که بر حسب اتفاق برادر بزرگمه !

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۲۱ - بازسازی راه پله منتهی به بهشت

    Play Episode Listen Later May 5, 2020 9:56


    برای رسیدن به مدرسه ناچار بودیم از تعداد زیادی پل پر پیچ و خم و چوبی پایین بریم. کلاس اول که بودم تا مدتی به محض شنیدن زنگ تفریح می دویدم تو حیاط مدرسه و از اونجا به پله ها خیره می شدم. مادرم وسط راه پله های چوبی نشسته بود و به من نگاه می کرد و بهم دست تکون میداد. این یه قرارداد بین ما بود

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۲۰ - عشق پایدار

    Play Episode Listen Later Apr 14, 2020 9:59


    جسیکا ادعا می کنه که دوباره جوان شده، آسمان آبی تر شده، متوجه عطر لطیف یاس های بنفش کنار گاراژشون شده، هرچند که قبل از این بی تفاوت از کنار اونا می گذشته و وقتی موسیقی موتسارت گوش می ده اشک از چشماش سرازیر می شه. خلاصه این که زندگی قبل از این هیچ وقت این قدر پر شور و هیجان نبوده. به نظر شما، چرا؟

    سوپ جوجه برای روح - قسمت ۱۹ - سبیل ببر

    Play Episode Listen Later Apr 7, 2020 9:59


    یک روز زن جوانی به کلبه کوهستانی زاهدی میره تا برای درمان دردی که داره از اون مرد کمک بگیره. زاهد، حکیم دانایی بود که در تهیه دارو و شربتای سحرآمیز سرشناس بود و همه اونو میشناختن. با ما همراه باشید تا در ادامه ببینیم این حکیم دانا چه شربت سحرآمیزی برای اون زن جوان تجویز میکنه

    Claim Soupe Jooje Baraye Rouh | پادکست سوپ جوجه برای روح

    In order to claim this podcast we'll send an email to with a verification link. Simply click the link and you will be able to edit tags, request a refresh, and other features to take control of your podcast page!

    Claim Cancel