POPULARITY
Urdu Translation – Sudais and Shuraym – 006 Al-Anaam
Muhammad Siddiq al-Minshawi – 006 Al-Anaam
Ibrahim AS Reaffirms His Faith -- Summary of #6 Surah Al-Anaam | Fajr Khatira | Imam Nadim Bashir
برنامه شماره ۹۲۷ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی۱۴۰۱ تاریخ اجرا: ۲ اوت ۲۰۲۲ - ۱۲ مردادبرای دستیابی به فایل پادکست برنامه ۹۲۷ بر روی این لینک کلیک کنید.برای دستیابی به فایل صوتی برنامه ۹۲۷ با فرمت mp3 بر روی این لینک کلیک کنید.PDF متن نوشته شده برنامه با فرمتتمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه ریز مناسب پرینت تمام اشعار این برنامه با فرمت PDF نسخه درشت خوانش تمام ابیات این برنامه - فایل صوتیخوانش تمام ابیات این برنامه - فایل تصویریفلوچارت مطرح شده در برنامه ۹۲۷ (نسخهی مناسب پرینت رنگی)فلوچارت مطرح شده در برنامه ۹۲۷ (نسخهی مناسب پرینت سیاه و سفید)برای دستیابی به اطلاعات مربوط به جبران مالی بر روی این لینک کلیک کنید.مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsگر سران را بیسری، درواستی(۱)سرنگونان را سری درواستیاز برایِ شرحِ آتشهایِ غمیا زبانی یا دلی برجاستییا شعاعی زان رخِ مهتابِ اودر شبِ تاریکِ غم با ماستییا کسی دیگر برایِ همدمیهم از آن رو بیسر و بیپاستیگر اثر بودی از آن مه بر زمیننالهها از آسمان برخاستیورنه دستِ غیرتستی بر دهانراست و چپ بی این دهان غوغاستیگر از آن دُر پرتوی بر دل زدییا به دریا، یا خود او دریاستیورنه غیرت خاک زد در چشمِ دلچشمه چشمه سویِ دریاهاستینیست پروایِ دو عالم عشق راورنه ز الّا هر دو عالم لاستیعشق را خود خاک باشی(۲)، آرزوستورنه عاشق بر سرِ جوزاستی(۳)تا چو برف، این هر دو عالم در گدازز آتشِ عشقِ جحیم آساستی(۴)اژدهایِ عشق خوردی جمله راگر عصا در پنجهٔ موساستیلقمهای کردی دو عالم را چنانکپیشِ جوعِ کلب(۵) نان یکتاستیپیشِ شمسالدّینِ تبریز آمدیتا تجلّیهاش مستوفاستی(۶)(۱) درواستی: مخفّف و مُبدَلِ دربایستی(۲) خاک بودن: مجازاً تواضع، فروتنی(۳) جوزا: دو پیکر، صورت سوم از صورتهای فلکی(۴) جحیم آسا: مانند دوزخ(۵) جوعِ کلب: گرسنگی مفرط که بیمار هرچه خورد سیر نمیشود.(۶) مُسْتوفیٰ: تمام، کامل-----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsگر سران را بیسری، درواستیسرنگونان را سری درواستیمولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۶۹۵Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #4, Line #3695بیتعلّق نیست مخلوقی بِدُوآن تعلّق هست بیچون ای عموزآنکه فصل(۷) و وصل(۸) نَبوَد در روانغیرِ فصل و وصل نَنْدیشد گمانغیرِ فصل و وصل پی بَر از دلیللیک پی بُردن بِنَنْشاند غَلیل(۹)پی، پیاپی، میبَر ار دوری ز اصلتا رگِ مَردیت آرد سویِ وصلاین تعلّق را خِرَد چون ره برد؟بستهٔ فصلست و وصلست این خِرَدزین وصیّت کرد ما را مُصْطَفیٰبحث کم جویید در ذاتِ خداآنکه در ذاتش تفکُّر کردنیستدر حقیقت آن نظر در ذات نیستهست آن پندار او، زیرا به راهصد هزاران پَرده آمد تا اِلههر یکی در پَردهیی، موصول خُوستوهمِ او آنست، کآن خود عِین هُوستپس پیمبر دفع کرد این وَهْم از اوتا نباشد در غلط سوداپز(۱۰) اووآنکه اندر وَهْم او ترکِ ادببیادب را سرنگونی داد ربسرنگونی آن بُوَد کو سویِ زیرمیرود، پندارد او کو هست چیر(۱۱)زآنکه حدِّ مست باشد این چنینکو نداند آسمان را از زمیندر عجبهااش به فکر اندر رَویداز عظیمی وز مَهابت(۱۲) گم شویدچون ز صُنعش(۱۳) ریش و سِبلت(۱۴) گُم کندحد خود داند ز صانع(۱۵) تن زند(۱۶)جز که لا اُحْصی(۱۷) نگوید او ز جانکز شمار و حد بُرون است آن بیانحديث «لااُحْصی ثَناءً عَلَیْکَ اَنْتَ کَما اَثْنَیْتَ عَلی نَفْسِکَ.»«شب معراج خداوند به پیغمبر فرمود: «مرا ثنا بگو» «پیغمبر فرمود: «من نتوانم ثنای تو گفتن، آنسان که خود ثنای خود گفتهای.»»«لااُحْصی ثَناءً ما عَلَیْکَ»«نمی توانم تو را چنانکه باید بستایم.»(۷) فصل: گسستن(۸) وصل: پیوستن(۹) غَلیل: هم به معنی تشنگی شدید است و هم به معنی شخص تشنه.(۱۰) سوداپز: سوداپزنده، سودا پختن به معنی خیالات و آرزوهای واهی و بی اساس کردن است.(۱۱) چیر: چیره، غالب، مسلط(۱۲) مَهابت: بزرگی و شکوه، عظمت، هیبت(۱۳) صُنع: آفرینش، آفریدن(۱۴) سِبلت: سِبیل(۱۵) صانع: آفریننده(۱۶) تن زدن: خودداری کردن(۱۷) لا اُحْصی: به شمار در نمیآورم-----------مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۱۰Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #3610قرص خورشیدست خلوتخانهاشکی حجاب آرَد شبِ بیگانهاش؟علّت و پرهیز شد، بحران نماندکفرِ او ایمان شد و، کفران نماندچون اَلف از استقامت شد به پیشاو ندارد هیچ از اوصافِ خویشگشت فرد از کِسوهٔ(۱۸) خوهایِ خویششد برهنه جان به جانافزایِ خویشچون برهنه رفت پیشِ شاهِ فردشاهش از اوصافِ قُدسی جامه کردخِلْعتی(۱۹) پوشید از اوصافِ شاهبَر پَرید از چاه بر ایوانِ جاهاین چنین باشد چو دُردی صاف گشتاز بُنِ طشت آمد او بالایِ طشتدر بُنِ طشت از چه بود او دُردناک(۲۰)؟شومیِ آمیزشِ اجزای خاکیارِ ناخوش پَرّ و بالش بسته بودورنه او در اصل بس برجَسته بودچون عتابِ اِهْبِطُوا انگیختندهمچو هاروتش نگون آویختندقرآن کریم، سورهٔ بقرهٔ (۲)، آیهٔ ۳۸Quran, Al-Baqarah(#2), Line #38«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»«گفتيم: همه از بهشت فرو شويد؛ پس اگر از جانب من راهنمايى برايتان آمد، بر آنها كه از راهنمايى من پيروى كنند بيمى نخواهد بود و خود اندوهناک نمىشوند.»بود هاروت از مَلاکِ آسماناز عِتابی شد معلَّق همچنانسرنگون زآن شد، که از سَر دور ماندخویش را سَر ساخت و تنها پیش راندآن سَپَد، خود را چو پُر از آب دیدکرد اِستغنا و از دریا بُریدبر جگر، آبش یکی قطره نماندبحر، رحمت کرد و او را باز خواندرحمتی، بیعلّتی بیخدمتیآید از دریا، مبارک ساعتیالله الله، گِردِ دریابار(۲۱) گَردگرچه باشند اهلِ دریابار زردتا که آید لطفِ بخشایشگریسرخ گردد رویِ زرد از گوهری(۱۸) کِسوه: جامه، لباس(۱۹) خِلعت: لباسی فاخر که شخصی بزرگ به کسی میبخشد.(۲۰) دُردناک: دُردآلود، مایع آمیخته به دُرد و رسوب، مانند شراب و جز آن.(۲۱) دریابار: کنار دریا، ساحل دریا-----------مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۵۳۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #1531گرچه ناصح را بُوَد صد داعیَه(۲۲)پند را اُذْنی بباید واعیَه(۲۳)قرآن کریم، سورهٔ حاقّه (۶۹)، آیهٔ ۱۲Quran, Al-Haqqah(#69), Line #12«لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ»«تا آن را مايه اندرزتان گردانيم و گوش نگهدارنده اندرز آن را فرا گيرد.»تو به صد تلطیف پندش میدهیاو ز پندت میکند پهلو تهییک کسِ نامستمع ز استیز و رَدصد کسِ گوینده را عاجز کند(۲۲) داعیَه: خواسته و آرزو(۲۳) واعیَه: شنوا-----------مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۲۲۶۴Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #4, Line #2264پند گفتن با جَهولِ(۲۴) خوابناکتخم افگندن بُوَد در شورهخاکچاکِ حُمْق(۲۵) و جهل نپْذیرد رفوتخمِ حکمت کم دِهَش(۲۶) ای پندگو(۲۴) جَهول: نادان(۲۵) حُمْق: نادانى(۲۶) كم دِهَش: او را نده-----------مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۵۳۴Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #1534ز انبیا ناصحتر و خوش لهجهترکی بود؟ که گْرِفت دَمْشان در حَجَرزآنچه کوه و سنگ در کار آمدندمینشد بدبخت را بگشاده بندآنچنان دلها که بُدشان ما و مننعتشان شد: بَلْ اَشَدُّ قَسْوَةًقلبهایی که گرفتار خودبینی هستند در قرآن کریم اینگونه توصیف شدهاند: حتی از سنگ نیز سختترند.قرآن کریم، سورهٔ بقره (۲)، آیهٔ ۷۴Quran, Al-Baqarah(#2), Line #74«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»«پس از آن دلهاى شما چون سنگ، سخت گرديد، حتى سختتر از سنگ كه از سنگ گاه جويها روان شود، و چون شكافته شود آب از آن بيرون جهد، و گاه از ترس خدا از فراز به نشيب فرو غلتد، و خدا از آنچه مىكنيد غافل نيست.»مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۱۹۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #3196تا کنی مر غیر را حَبْر(۲۷) و سَنی(۲۸)خویش را بدخُو و خالی میکنی(۲۷) حَبر: دانشمند، دانا(۲۸) سَنی: رفیع، بلند مرتبه-----------مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۵۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #2, Line #151مردهٔ خود را رها کردهست اومردهٔ بیگانه را جوید رَفومولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۴۷۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #2, Line #479دیده آ، بر دیگران، نوحهگریمدّتی بنشین و، بر خود میگِریمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۲۲۷Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #2227پا رهانَد رُوبهان را در شکارو آن ز دُم دانند روباهان غِرار(۲۹)عشقها با دُمِّ خود بازند کینمیرهاند جان ما را در کمینروبها، پا را نگه دار از کلوخپا چو نبْود، دُم چه سود ای چشمْشوخ(۳۰)؟ما چو روباهیم و پایِ ما کِرام(۳۱)میرهاندمان ز صدگون انتقامحیلهٔ باریکِ ما چون دُمِّ ماستعشق ها بازیم با دُم چپّ و راستدُم بجنبانیم ز استدلال و مکرتا که حیران مانْد از ما زید و بکرطالبِ حیرانیِ خلقان شدیمدستِ طَمْع اندر الوهیّت(۳۲) زدیمتا به افسون، مالک دلها شویماین نمیبینیم ما، کَاندر گَویمدر گویّ(۳۳) و در چَهی ای قَلتَبان(۳۴)دست وادار از سِبالِ(۳۵) دیگرانچون به بُستانی رسی زیبا و خَوشبعد از آن دامانِ خَلقان گیر و کَشای مُقیمِ حبسِ چار و پنج و شَشنغزجایی، دیگران را هم بکَشای چو خَربنده(۳۶) حریفِ کونِ خربوسهگاهی یافتی، ما را ببَرچون ندادت بندگیِّ دوست دستمیلِ شاهی از کجااَت خاستهست؟در هوایِ آنکه گویندت: زهیبستهای در گردنِ جانت زهیروبَها، این دُمِّ حیلت را بِهِل(۳۷)وقف کن دل بر خداوندانِ دل(۲۹) غِرار: گول خوردن، غفلت، بیخبری(۳۰) چشمشوخ: گستاخ(۳۱) کِرام: جمعِ کریم، بزرگواران، بلند همتان(۳۲) الُوهیَّت: خدایی، صفت خدایی(۳۳) گَو: گودال(۳۴) قَلتَبان: بیحمیّت، بیغیرت(۳۵) سِبال: سبیل(۳۶) خَربنده: خادمِ الاغ، خَرَکچی(۳۷) هِلیدن: واگذاشتن، رها کردن-----------مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۵۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #6, Line #51هست احوالم خِلافِ همدگرهر یکی با هم مخالف در اثرچونکه هر دم راه خود را میزنمبا دگر کَس سازگاری چون کنم؟موج لشکرهای احوالم ببینهر یکی با دیگری در جنگ و کینمینگر در خود چنین جنگِ گرانپس چه مشغولی به جنگِ دیگران؟یا مگر زین جنگ، حقّت واخَرَددر جهان صلح یک رنگت بَرَدمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۵۲۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #1521این جفایِ خلق با تو در جهانگر بدانی، گنجِ زر آمد نهانمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۶۳۴Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #2634حقِ ذاتِ پاکِ الله الصَّمَد(۳۸)که بُوَد بِهْ مارِ بَد از یارِ بَدمارِ بَد جانی ستاند از سَلیم(۳۹)یارِ بَد آرَد سویِ نارِ مقیماز قَرین(۴۰) بیقول و گفتوگویِ اوخو بدزدد دل نهان از خویِ اوچونکه او افکند بر تو سایه رادزدد آن بیمایه از تو مایه را(۳۸) صَمَد: بینیاز، از صفاتِ خداوند(۳۹) سَلیم: مار گَزیده(۴۰) قَرین: همنشین-----------مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۴۲۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #2, Line #1421میرود از سینهها در سینههااز رهِ پنهان، صلاح و کینههامولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۵۹۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #2596اندک اندک آب را دزدد هوادین چنین دزدد هم احمق از شمامولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۸۶۵Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #1865آمد از حضرت ندا کِای مردِکار(۴۱)ای به هر رنجی به ما امّیدوارحُسنِ ظَنّ است و، امیدی خوش تو راکه تو را گوید به هر دَم برتر آ(۴۱) مردِکار: آن که کارها را به نحو احسن انجام دهد، ماهر، استاد، حاذق، لایق، مرد کار الهی.-----------مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۷۲۷Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #2727گر نخواهی نُکس(۴۲)، پیش این طبیببر زمین زن زرّ و سَر را ای لَبیب(۴۳)(۴۲) نُکس: عود کردن بیماری(۴۳) لَبیب: خردمند، عاقل-----------مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۳۲۱۴Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #1, Line #3214عِلّتی بتّر ز پندارِ کمالنیست اندر جانِ تو ای ذُودَلال(۴۴)(۴۴) ذُودَلال: صاحب ناز و کرشمه-----------مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۴۲۹۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #4298 گفت مادر: تا جهان بودهست از اینکارافزایان بُدند اندر زمینهین تو کار خویش کن ای ارجمندزود، کایشان ریشِ خود بر میکَنَند(۴۵)(۴۵) ریش برکَندن: تشویش بی فایده کردن-----------مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۰۳۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #2, Line #3038گر همان عیبت نبود، ایمن مباشبوک(۴۶) آن عیب از تو گردد نیز فاش(۴۶) بوک: ای بسا، باشد که-----------مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۲۶۷۰Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #1, Line #2670حکمِ حق گسترد بهرِ ما بِساط(۴۷)که: بگویید از طریقِ انبساط(۴۷) بِساط: هر چیزِ گستردنی مانندِ فرش و سفره-----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۴۴Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 44, Divan e Shamsزَهر به پیش او بِبَر تا کُنَدَش بهْ از شِکَرقهر به پیش او بِنه تا کُنَدَش همه رضامولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۲۷۴۳Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #4, Line #2743تو بدان فخر آوری کز ترس و بندچاپلوست گشت مردم روز چندهر که را مردم سُجودی میکنندزهر اَندر جانِ او میآکَنَند چونکه برگردد از او آن ساجدشدانَد او کان زَهر بود و مُوبِدشمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۴۰۶۳Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #4063گرنه نفس از اندرون راهت زدیرهزنان را بر تو دستی کی بُدی؟مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۶۴۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #649اختیار آن را نکو باشد که اومالکِ خود باشد اندر اِتَّقُوا(۴۸)چون نباشد حفظ و تقوی، زینهار(۴۹)دور کن آلت، بینداز اختیار(۴۸) اِتَّقُوا: تقوا پیشه کنید، پرهیز کنید.(۴۹) زینهار: برحذر باش؛ کلمهٔ تنبیه-----------مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۴۹۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #492من غلامِ آن مسِ همّت پَرَستکو به غیرِ کیمیا نآرَد شکستدستِ اِشکسته برآور در دعاسوی اِشکسته پَرَد فضلِ خداگر رهایی بایدت زین چاهِ تنگای برادر رو بر آذر(۵۰) بیدرنگمکرِ حق را بین و مکرِ خود بِهِل(۵۱)ای ز مکرش مکرِ مکّاران خجلچونکه مکرت شد فنایِ مکرِ رَبّبرگشایی یک کَمینی بُوالعَجَب(۵۲)که کمینهٔ(۵۳) آن کمین باشد بقاتا ابد اندر عُروج و اِرتِقا(۵۴)(۵۰) آذر: آتش(۵۱) بِهِل: رها کن، ترک کن(۵۲) بُوالعَجَب: هر چیز عجیب و غریب(۵۳) کمینه: کمترین(۵۴) اِرتِقا: ترقی، به پایۀ بالاتر رسیدن-----------مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۵۵۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #4, Line #1558گُوی شو، میگَرد بر پهلویِ صدقغَلْط غَلْطان در خَمِ چوگانِ عشقمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۵۲۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #3528زآن رَهَش دور است تا دیدارِ دوستکو نجویَد سَر، رئیسیش(۵۵) آرزوست(۵۵) رئیسی: ریاست-----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۵۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2956, Divan e Shamsدل را تمام بَرکَن ای جان، ز نیک نامیتا یک به یک بدانی اسرار را تمامیای عاشقِ الهی ناموسِ خلق خواهی؟ناموس و پادشاهی در عشق هست خامیعاشق چو قند باید، بیچون و چند بایدجانی بلند باید، کان حضرتی است سامی(۵۶)(۵۶) سامی: بلندمرتبه-----------مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۹۰Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #6, Line #290جانور فَربه شود، لیک از علفآدمی فَربه ز عِزّست و شرفآدمی فَربه شود، از راه گوشجانور فَربه شود از حلق و نوشمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۳۶۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 368, Divan e Shamsاز هر جهتی تو را بَلا دادتا بازکِشد به بیجَهاتَت(۵۷)(۵۷) بیجَهات: موجودی که برتر از جا و جهت است، عالَم الهی-----------عطار، دیوان اشعار، غزل شمارهٔ ۴۱۳Poem(Qazal)# 413, Divan e Attarزخم کآید بر منی آید همهتا تو میرنجی منی داری هنوزمولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۴۳۰Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #4, Line #1430هرکه او بیسَر بجنبد، دُم بُوَدجُنبشش چون جُنبشِ کژدُم بود کَژْرو و شبکور و زشت و زهرناکپیشۀ او خَستنِ(۵۸) اَجسامِ پاکسَر بکوب آن را که سِرّش این بُوَدخُلق و خویِ مستمرّش این بُوَدخود صلاحِ اوست آن سَرکوفتنتا رهد جانریزهاش زآن شومتن (۵۸) خَستَن: آزردن، زخمی کردن، در اینجا مراد نیش زدن است.-----------مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۸۳۴Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #834گفت حق که بندگانِ جفتِ عَوْنبر زمین آهسته میرانند و هَوْن«حق تعالی فرموده است: بندگانی که مشمول یاری و عنایت حق قرار گرفتهاند، در روی زمین به آهستگی و فروتنی، (تسلیم و فضا گشایی)، گام برمیدارند.» پا برهنه چون رَوَد در خارزار؟جز به وقفه و فِکرَت و پرهیزگارعطار، دیوان اشعار، غزل شمارهٔ ۲۶۴Poem(Qazal)# 264, Divan e Attarتو صاحبنفسی ای غافل میانِ خاک خون میخورکه صاحبدل اگر زهری خورَد آن انگبین باشدمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۵۳۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 538, Divan e Shams از آفتابِ مشتعِل هر دَم ندا آید به دلتو شمعِ این سَر را بِهِل، تا باز شمعت سرزندمولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۲۲۷Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #1, Line #227همچو اسماعیل، پیشش سَر بِنهشاد و خندان پیشِ تیغش جان بدهتا بمانَد جانْت خندان تا اَبَدهمچو جانِ پاک احمد با اَحَدمولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۱۵۴۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #1, Line #1546که اشْتِهارِ(۵۹) خلق، بندِ مُحْکَم استدر ره، این از بندِ آهن کی کم است؟(۵۹) اشْتِهار: مشهور بودن-----------مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۴۰۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #4, Line #1408عقل، قربان کُن به پیشِ مصطفیحَسبِیَ الله گُو که اللهام کَفی قرآن کریم، سورهٔ زمر (۳۹)، آیات ۳۶ و ۳۸Quran, Az-Zumar(#39), Lines #36 and 38«… أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ ۖ …»«آيا خدا براى نگهدارى بندهاش كافى نيست؟»«… قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ ۖ…»«بگو: خدا براى من بس است.»مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۰۳۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #2, Line #3036چون که بر سر مر تو را دَه ریش هستمَرهَمَت بر خویش باید کار بَستعیب کردن ریش را داروی اوستچون شکسته گشت، جایِ اِرْحَمُوست(۶۰)حدیث«اِرْحَمُوا تُرحَمُوا»«رحم کنید، تا بر شما رحم شود.»گر همان عیبت نبود، ایمن مباشبوک آن عیب از تو گردد نیز فاش(۶۰) اِرْحَمُو: فعل امر به معنی رحم کنید.-----------مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۳۸۳۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #6, Line #3838 غیرِ مُردن هیچ فرهنگی دگردر نگیرد با خدای، ای حیلهگریک عنایت بِهْ ز صد گون اجتهادجهد را خوف است از صد گون فَسادو آن عنایت هست موقوفِ مَمات(۶۱)تجربه کردند این رَه را ثِقات(۶۲)بلک مرگش، بیعنایت نیز نیستبیعنایت، هان و هان جایی مَایست(۶۱) مَمات: مرگ؛ در اینجا مردن به منِ ذهنی(۶۲) ثِقات: کسانی که در قول و فعل موردِ اعتمادِ دیگران باشند، جمعِ ثِقَه؛ مراد کسانی که به حضور زنده شدهاند.-----------مولوى، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۵۴۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #549چون ز مُرده زنده بیرون میکشدهر که مُرده گشت، او دارد رَشَد(۶۳)چون ز زنده مُرده بیرون میکندنفسِ زنده سویِ مرگی میتَنَد(۶۴)مُرده شو تا مُخْرِجُالْحَیِّ(۶۵) الصَّمَدزندهیی زین مُرده بیرون آورد(۶۳) رَشَد: به راهِ راست رفتن(۶۴) میتَنَد: میگراید(۶۵) مُخْرِجُالْحَیّ: بیرون آورندهٔ زنده-----------قرآن کریم، سورهٔ انعام (۶)، آیهٔ ۹۵Quran, Al-Anaam(#6), Line #95«إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَىٰ ۖ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ۚ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ»«خداست كه دانه و هسته را مىشكافد، و زنده را از مرده بيرون مىآورد و مرده را از زنده بيرون مىآورد. اين است خداى يكتا. پس، چگونه از حق منحرفتان مىكنند؟»مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsاز برایِ شرحِ آتشهایِ غمیا زبانی یا دلی برجاستیمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۴۴۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 446, Divan e Shamsرو محوِ یار شو، به خراباتِ نیستیهر جا دو مست باشد، ناچار عربدهستمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۹۹۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #2996ساخت موسی قدس در، بابِ صَغیرتا فرود آرند سر قومِ زَحیر(۶۶)ز آنکه جَبّاران(۶۷) بُدند و سرفرازدوزخ آن بابِ صغیر است و نیاز(۶۶) قوم زَحیر: مردم بیمار و آزاردهنده(۶۷) جَبّار: ستمگر، ظالم-----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsیا شعاعی زان رخِ مهتابِ اودر شبِ تاریکِ غم با ماستیمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۱۹۷Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #1197ای دهندهٔ قوت و تَمْکین و ثَباتخلق را زین بیثباتی دِه نجاتاندر آن کاری که ثابت بودنیستقایمی دِه نفس را، که مُنْثَنیست(۶۸)(۶۸) مُنْثَنى: خميده، دوتا، در اينجا به معنىِ سستكار و درمانده-----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۷۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 71, Divan e Shamsاگر نه عشقِ شمسالدین بُدی در روز و شب ما رافراغتها کجا بودی ز دام و از سبب ما را؟!بت شهوت برآوردی، دَمار از ما ز تابِ خوداگر از تابش عشقش، نبودی تاب و تب، ما رامولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsیا کسی دیگر برایِ همدمیهم از آن رو بیسر و بیپاستیمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۵۹۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 599, Divan e Shamsمن بندهٔ آن عاشق کاو نَر(۶۹) بُوَد و صادقکز چُستی و شبخیزی از مَهْ کُلَهی یابد(۶۹) نَر: مجازاً قوی، تمام قوّت و کامل-----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsگر اثر بودی از آن مه بر زمیننالهها از آسمان برخاستیمولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۴۵۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #4, Line #1456هین قُمِ اللَّیْلَ که شمعی ای هُمامشمع اندر شب بُوَد اندر قیام«بهوش باش ای بزرگمرد، شب هنگام برخیز، زیرا که شمع در تاریکیِ شب ایستاده و فروزان است.»قرآن کریم، سورهٔ مُزَّمِّل (۷۳)، آیهٔ ۲Quran, Al-Muzzammil(#73), Line #2«قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا.»«شب را زنده بدار، مگر اندكى را.»مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۱۴۷۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #1, Line #1478زورِ جانِ کوهْکَن، شَقِّ حَجَر(۷۰)زورِ جانِ جان، در اِنْشَقَّ الْقَمَر(۷۱)(۷۰) شَقِّ حَجَر: شکافتن سنگ(۷۱) اِنشَقَّ الْقَمَر: شکافتن ماه-----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsورنه دستِ غیرتستی بر دهانراست و چپ بی این دهان غوغاستیمولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۶۹۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #2, Line #3692پس شما خاموش باشید اَنصِتُواتا زبانتان من شوم در گفت و گوقرآن کریم، سوره اعراف (۷)، آیه ۲۰۴Quran, Al-Araaf(#7), Line #204«وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ.»«چون قرآن خوانده شود به آن گوش فرا دهيد و خاموش باشيد، شايد مشمول رحمت خدا شويد.»مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۶۱۵Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #1, Line #615تو ز قرآن بازخوان تفسیرِ بیتگفت ایزد: ما رَمَیْتَ ِاذْ رَمَیْتگر بپرّانیم تیر، آن نی ز ماستما کمان و تیراندازش خداستقرآن کریم، سوره انفال (۸)، آیه ۱۷Quran, Al-Anfaal(#8), Line #17«… وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ رَمَىٰ ۚ… .»«… و آنگاه كه تير مىانداختى، تو تير نمىانداختى، خدا بود كه تير مىانداخت… .»مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۱۲۰۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #1, Line #1208غیرِ نطق و غیرِ ایماء(۷۲) و سِجِل(۷۳)صد هزاران ترجمان خیزد ز دل(۷۲) ايماء: اشاره كردن(۷۳) سِجِل: در اينجا به معنیِ مطلق نوشته-----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsگر از آن دُر پرتوی بر دل زدییا به دریا، یا خود او دریاستیمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۳۹۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #3396پس ریاضت را به جان شو مُشتریچون سپردی تن به خدمت، جان بَریور ریاضت آیدت بیاختیارسر بنه، شکرانه دِه، ای کامیارچون حقت داد آن ریاضت، شکر کنتو نکردی، او کشیدت زامر ِکُنمولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۲۵۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #4, Line #2519یا بُوَد کز عکسِ آن جُوهای خَمرمست گردم، بو بَرَم از ذوقِ اَمرمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۲۶۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #2269دل نباشد غیر آن دریایِ نوردل نظرگاهِ خدا، و آنگاه کور؟نی، دل اندر صد هزاران خاص و عامدر یکی باشد، کدامست آن کدام؟ریزهٔ دل را بِهِل، دل را بجوتا شود آن ریزه چون کوهی ازومولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۲۶۲۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #6, Line #2626قبله را چون کرد دستِ حق عَیانپس، تَحَرّی(۷۴) بعد ازین مَردود دانهین بگردان از تَحَرّی رو و سَرکه پدید آمد مَعاد(۷۵) و مُستَقَرّ(۷۶)یک زمان زین قبله گر ذاهِل(۷۷) شویسُخرهٔ(۷۸) هر قبلهٔ باطل شویچون شوی تمییزدِه(۷۹) را ناسپاسبِجهَد از تو خَطرَتِ(۸۰) قبلهشناسگر ازین انبار خواهی بِرّ(۸۱) و بُرّ(۸۲)نیمساعت هم ز همدردان مبُرکه در آن دم که بِبُرّی زین مُعین(۸۳)مبتلی گردی تو با بِئسَ الْقَرین(۸۴) (۷۴) تَحَرّی: جستجو کردن، حقیقتجویی(۷۵) مَعاد: محل بازگشت، قیامت(۷۶) مُستَقَرّ: محل استقرار، جای گرفته، ساکن، قائم(۷۷) ذاهِل: فراموش کننده، غافل(۷۸) سُخره: ذلیل و زیردست(۷۹) تمییزدِه: کسی که دهنده قوّه شناخت و معرفت است.(۸۰) خَطْرَت: قوه تمییز، آنچه که بر دل گذرد، اندیشه(۸۱) بِرّ: نیکی(۸۲) بُرّ: گندم(۸۳) مُعین: یار، یاری کننده (۸۴) بِئسَ الْقَرین: همنشین بد-----------قرآن کریم، سورهٔ زخرف (۴۳)، آیهٔ ۳۸Quran, Az-Zukhruf(#43), Line #38«حَتَّىٰ إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ»«تا آنگاه كه نزد ما آيد، مىگويد: اى كاش دورى من و تو دورى مشرق و مغرب بود. و تو چه همراه بدى بودى.»مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۱۶۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #2, Line #2166یک بَدَست(۸۵) از جمع رفتن یک زمانمکرِ شیطان باشد، این نیکو بدان(۸۵) بَدَست: وَجب-----------مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۳۴۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #2348هر که خوابی دید از روزِ اَلَسْتمست باشد در رَهِ طاعات، مستمیکشد چون اشترِ مست این جوالبی فُتور و، بی گُمان و، بیملالمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsورنه غیرت خاک زد در چشمِ دلچشمه چشمه سویِ دریاهاستیحافظ، دیوان غزلیات، غزل شمارهٔ ۱۵۲Poem(Qazal)# 152, Divan e Hafezمدعی خواست که آید به تماشاگَهِ رازدست غیب آمد و بر سینهٔ نامحرم زدمولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۳۲۱۴Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #6, Line #3214طالب است و غالب است آن کردگارتا ز هستیها بر آرَد او دَمارمولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۳۷۸۲Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #2, Line #3782آن سلیمان، پیشِ جمله حاضرستلیک غیرت چشمبند و، ساحرستتا ز جهل و، خوابناکیّ و، فضولاو به پیشِ ما و، ما از وی مَلول(۸۶)(۸۶) مَلول: افسرده، اندوهگین-----------مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۳۶۴۷Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #6, Line #3647غیرتش بر عاشقی و صادقیستغیرتش بر دیو و بر اُستور(۸۷) نیست(۸۷) اُستور: سُتور، حیوانِ بارکش مانند اسب و الاغ و استر-----------مولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۶۸۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #6, Line #688غیرتِ عقل است بر خوبی روحپُر ز تشبیهات و تمثیل این نُصُوح(۸۸)با چنین پنهانیی کین روح راستعقل بر وی اینچنین رَشکین(۸۹) چراست؟(۸۸) نُصُوح: نصیحتها(۸۹) رَشکین: غیور، رشک بَرَنده-----------مولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۱۷۱۳Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #1, Line #1713غیرت آن باشد که او غیرِ همهستآن که افزون از بیان و دَمْدَمهستمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsنیست پروایِ دو عالم عشق راورنه ز الّا هر دو عالم لاستیمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۷۲۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #2726هر چه جز عشقست، شد مأکولِ(۹۰) عشقدو جهان یک دانه پیشِ نَوْلِ(۹۱) عشق(۹۰) مأکول: خورده شده(۹۱) نول: منقار-----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۴۳Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 43, Divan e Shamsحُسنِ غریبِ تو مرا، کرد غریبِ دو جهانفردیِ تو چون نکند از همگان فرد مرا؟مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsعشق را خود خاک باشی، آرزوستورنه عاشق بر سرِ جوزاستیمولوی، مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۳۹۳Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #1, Line #393خُفته از احوالِ دنیا روز و شبچون قلم در پنجهٔ تقلیبِ(۹۲) رب(۹۲) تقلیب: برگردانیدن، واژگونه کردن-----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsتا چو برف، این هر دو عالم در گدازز آتشِ عشقِ جحیم آساستیمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۴۶۷۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #4678چون به من زنده شود این مُردهتنجانِ من باشد که رُو آرَد به منمن کنم او را ازین جان محتشمجان که من بخشم، ببیند بخششمجانِ نامحرم نبیند رویِ دوستجز همآن جان کاَصلِ او از کویِ اوستمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۴۹۷Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #3497که تأنّی(۹۳) هست از رحمان یقینهست تعجیلت ز شیطانِ لعینحدیث«اَلتَّأَنّی مِنَ اللهِ وَالْعَجَلَةُ مِنَ الشَّيْطٰانِ»«درنگ از خداوند و شتاب از شیطان است.»(۹۳) تأنّی: درنگ کردن؛ به آهستگی و آرامی کاری را کردن-----------مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۵۰۰Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #3500 با تأنّی گشت موجود از خداتا به شش روز این زمین و چرخهاور نه قادر بود کو کُنفَیَکُونصد زمین و چرخ آوردی بُرونآدمی را اندک اندک آن هُمامتا چهل سالش کند مردِ تمامگرچه قادر بود کاندر یک نَفَساز عدم پَرّان کُند پنجاه کسمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۸Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 18, Divan e Shamsگفتم که «ز آتشهایِ دل، بر روی مَفرَشهای(۹۴) دلمیغَلْت(۹۵) در سودایِ دل تا بحرِ یَفْعَل ما یَشا»؟قرآن کریم، سورهٔ ابراهیم (۱۴)، آیهٔ ۲۷Quran, Ibrahim(#14), Line #27«…وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ»«… و هر چه خواهد همان مىكند.»(۹۴) مَفرَش: هرچیز گستردنی. جای پَهن کردن فرش(۹۵) غَلْتیدن: گردیدن چیزی بر روی خود یا روی سطحی-----------مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۳۵۰۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #3506این تأنّی از پیِ تعلیم توستکه طلب آهسته باید بیسُکُست(۹۶)جُویَکی کوچک که دایم میرودنه نجس گردد، نه گَنده میشود(۹۶) بیسُکُست: بیوقفه، ناگسسته-----------مولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۸۴۰Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #840جهد فرعونی، چو بیتوفیق بودهرچه او میدوخت، آن تفتیق(۹۷) بود(۹۷) تَفتیق: شکافتن-----------مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۵۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #256سَعیُکُم شَتّیٰ(۹۸)، تناقض اندریدروز میدوزید، شب بر میدَرید«تلاشهای شما پراکنده و گونه گون است، و شما در دام تناقض گرفتار آمدهاید. چنانکه مثلا روز می دوزید و شب همان را پاره می کنید.»قرآن کریم، سورهٔ لیل (۹۲)، آیهٔ ۴Quran, Al-Lail(#92), Line #4«إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّىٰ» «كه: همانا كوششهاى شما پراکنده و گونهگون است.»(۹۸) شَتّی: پراکنده-----------مولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsاژدهایِ عشق خوردی جمله راگر عصا در پنجهٔ موساستیمولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۶۲۳Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #6, Line #623بنگر این کَشتیِّ خَلقان غرقِ عشقاژدهایی گشت گویی حلقِ عشقاژدهایی ناپدیدِ دلرُباعقل همچون کوه را او کهرُباعقلِ هر عطّار کآگه شد از اوطبلهها(۹۹) را ریخت اندر آبِ جورَو کزین جو برنیایی تا ابدلَمْ یَکُن حَقّاً لَهُ کُفْواً اَحَدقرآن کریم، سورهٔ اخلاص (۱۱۲)، آیهٔ ۴Quran, Al-Ikhlas(#112), Line #4«وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ»«و نه هيچ كس همتاى اوست.»(۹۹) طبله: صندوقچه------------------------مجموع لغات:(۱) درواستی: مخفّف و مُبدَلِ دربایستی(۲) خاک بودن: مجازاً تواضع، فروتنی(۳) جوزا: دو پیکر، صورت سوم از صورتهای فلکی(۴) جحیم آسا: مانند دوزخ(۵) جوعِ کلب: گرسنگی مفرط که بیمار هرچه خورد سیر نمیشود.(۶) مُسْتوفیٰ: تمام، کامل(۷) فصل: گسستن(۸) وصل: پیوستن(۹) غَلیل: هم به معنی تشنگی شدید است و هم به معنی شخص تشنه.(۱۰) سوداپز: سوداپزنده، سودا پختن به معنی خیالات و آرزوهای واهی و بی اساس کردن است.(۱۱) چیر: چیره، غالب، مسلط(۱۲) مَهابت: بزرگی و شکوه، عظمت، هیبت(۱۳) صُنع: آفرینش، آفریدن(۱۴) سِبلت: سِبیل(۱۵) صانع: آفریننده(۱۶) تن زدن: خودداری کردن(۱۷) لا اُحْصی: به شمار در نمیآورم(۱۸) کِسوه: جامه، لباس(۱۹) خِلعت: لباسی فاخر که شخصی بزرگ به کسی میبخشد.(۲۰) دُردناک: دُردآلود، مایع آمیخته به دُرد و رسوب، مانند شراب و جز آن.(۲۱) دریابار: کنار دریا، ساحل دریا(۲۲) داعیَه: خواسته و آرزو(۲۳) واعیَه: شنوا(۲۴) جَهول: نادان(۲۵) حُمْق: نادانى(۲۶) كم دِهَش: او را نده(۲۷) حَبر: دانشمند، دانا(۲۸) سَنی: رفیع، بلند مرتبه(۲۹) غِرار: گول خوردن، غفلت، بیخبری(۳۰) چشمشوخ: گستاخ(۳۱) کِرام: جمعِ کریم، بزرگواران، بلند همتان(۳۲) الُوهیَّت: خدایی، صفت خدایی(۳۳) گَو: گودال(۳۴) قَلتَبان: بیحمیّت، بیغیرت(۳۵) سِبال: سبیل(۳۶) خَربنده: خادمِ الاغ، خَرَکچی(۳۷) هِلیدن: واگذاشتن، رها کردن(۳۸) صَمَد: بینیاز، از صفاتِ خداوند(۳۹) سَلیم: مار گَزیده(۴۰) قَرین: همنشین(۴۱) مردِکار: آن که کارها را به نحو احسن انجام دهد، ماهر، استاد، حاذق، لایق، مرد کار الهی.(۴۲) نُکس: عود کردن بیماری(۴۳) لَبیب: خردمند، عاقل(۴۴) ذُودَلال: صاحب ناز و کرشمه(۴۵) ریش برکَندن: تشویش بی فایده کردن(۴۶) بوک: ای بسا، باشد که(۴۷) بِساط: هر چیزِ گستردنی مانندِ فرش و سفره(۴۸) اِتَّقُوا: تقوا پیشه کنید، پرهیز کنید.(۴۹) زینهار: برحذر باش؛ کلمهٔ تنبیه(۵۰) آذر: آتش(۵۱) بِهِل: رها کن، ترک کن(۵۲) بُوالعَجَب: هر چیز عجیب و غریب(۵۳) کمینه: کمترین(۵۴) اِرتِقا: ترقی، به پایۀ بالاتر رسیدن(۵۵) رئیسی: ریاست(۵۶) سامی: بلندمرتبه(۵۷) بیجَهات: موجودی که برتر از جا و جهت است، عالَم الهی(۵۸) خَستَن: آزردن، زخمی کردن، در اینجا مراد نیش زدن است.(۵۹) اشْتِهار: مشهور بودن(۶۰) اِرْحَمُو: فعل امر به معنی رحم کنید.(۶۱) مَمات: مرگ؛ در اینجا مردن به منِ ذهنی(۶۲) ثِقات: کسانی که در قول و فعل موردِ اعتمادِ دیگران باشند، جمعِ ثِقَه؛ مراد کسانی که به حضور زنده شدهاند.(۶۳) رَشَد: به راهِ راست رفتن(۶۴) میتَنَد: میگراید(۶۵) مُخْرِجُالْحَیّ: بیرون آورندهٔ زنده(۶۶) قوم زَحیر: مردم بیمار و آزاردهنده(۶۷) جَبّار: ستمگر، ظالم(۶۸) مُنْثَنى: خميده، دوتا، در اينجا به معنىِ سستكار و درمانده(۶۹) نَر: مجازاً قوی، تمام قوّت و کامل(۷۰) شَقِّ حَجَر: شکافتن سنگ(۷۱) اِنشَقَّ الْقَمَر: شکافتن ماه(۷۲) ايماء: اشاره كردن(۷۳) سِجِل: در اينجا به معنیِ مطلق نوشته(۷۴) تَحَرّی: جستجو کردن، حقیقتجویی(۷۵) مَعاد: محل بازگشت، قیامت(۷۶) مُستَقَرّ: محل استقرار، جای گرفته، ساکن، قائم(۷۷) ذاهِل: فراموش کننده، غافل(۷۸) سُخره: ذلیل و زیردست(۷۹) تمییزدِه: کسی که دهنده قوّه شناخت و معرفت است.(۸۰) خَطْرَت: قوه تمییز، آنچه که بر دل گذرد، اندیشه(۸۱) بِرّ: نیکی(۸۲) بُرّ: گندم(۸۳) مُعین: یار، یاری کننده (۸۴) بِئسَ الْقَرین: همنشین بد(۸۵) بَدَست: وَجب(۸۶) مَلول: افسرده، اندوهگین(۸۷) اُستور: سُتور، حیوانِ بارکش مانند اسب و الاغ و استر(۸۸) نُصُوح: نصیحتها(۸۹) رَشکین: غیور، رشک بَرَنده(۹۰) مأکول: خورده شده(۹۱) نول: منقار(۹۲) تقلیب: برگردانیدن، واژگونه کردن(۹۳) تأنّی: درنگ کردن؛ به آهستگی و آرامی کاری را کردن(۹۴) مَفرَش: هرچیز گستردنی. جای پَهن کردن فرش(۹۵) غَلْتیدن: گردیدن چیزی بر روی خود یا روی سطحی(۹۶) بیسُکُست: بیوقفه، ناگسسته(۹۷) تَفتیق: شکافتن(۹۸) شَتّی: پراکنده(۹۹) طبله: صندوقچه----------------------------************************تمام اشعار برنامه بر اساس فرمت سایت گنج نما برای جستجوی آسانمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsگر سران را بیسری درواستیسرنگونان را سری درواستیاز برای شرح آتشهای غمیا زبانی یا دلی برجاستییا شعاعی زان رخ مهتاب اودر شب تاریک غم با ماستییا کسی دیگر برای همدمیهم از آن رو بیسر و بیپاستیگر اثر بودی از آن مه بر زمیننالهها از آسمان برخاستیورنه دست غیرتستی بر دهانراست و چپ بی این دهان غوغاستیگر از آن در پرتوی بر دل زدییا به دریا یا خود او دریاستیورنه غیرت خاک زد در چشم دلچشمه چشمه سوی دریاهاستینیست پروای دو عالم عشق راورنه ز الا هر دو عالم لاستیعشق را خود خاک باشی آرزوستورنه عاشق بر سر جوزاستیتا چو برف این هر دو عالم در گدازز آتش عشق جحیم آساستیاژدهای عشق خوردی جمله راگر عصا در پنجه موساستیلقمهای کردی دو عالم را چنانکپیش جوع کلب نان یکتاستیپیش شمسالدین تبریز آمدیتا تجلیهاش مستوفاستیمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۲۹۱۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Qazal) # 2919, Divan e Shamsگر سران را بیسری درواستیسرنگونان را سری درواستیمولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۳۶۹۵Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #4, Line #3695بیتعلق نیست مخلوقی بدوآن تعلق هست بیچون ای عموزآنکه فصل و وصل نبود در روانغیر فصل و وصل نندیشد گمانغیر فصل و وصل پی بر از دلیللیک پی بردن بننشاند غلیلپی پیاپی میبر ار دوری ز اصلتا رگ مردیت آرد سوی وصلاین تعلق را خرد چون ره بردبسته فصلست و وصلست این خردزین وصیت کرد ما را مصطفیبحث کم جویید در ذات خداآنکه در ذاتش تفکر کردنیستدر حقیقت آن نظر در ذات نیستهست آن پندار او زیرا به راهصد هزاران پرده آمد تا الههر یکی در پردهیی موصول خوستوهم او آنست کان خود عین هوستپس پیمبر دفع کرد این وهم از اوتا نباشد در غلط سوداپز اووآنکه اندر وهم او ترک ادببیادب را سرنگونی داد ربسرنگونی آن بود کو سوی زیرمیرود پندارد او کو هست چیرزآنکه حد مست باشد این چنینکو نداند آسمان را از زمیندر عجبهااش به فکر اندر رویداز عظیمی وز مهابت گم شویدچون ز صنعش ریش و سبلت گم کندحد خود داند ز صانع تن زندجز که لا احصی نگوید او ز جانکز شمار و حد برون است آن بیانحديث «لااُحْصی ثَناءً عَلَیْکَ اَنْتَ کَما اَثْنَیْتَ عَلی نَفْسِکَ.»«شب معراج خداوند به پیغمبر فرمود: «مرا ثنا بگو» «پیغمبر فرمود: «من نتوانم ثنای تو گفتن، آنسان که خود ثنای خود گفتهای.»»«لااُحْصی ثَناءً ما عَلَیْکَ»«نمی توانم تو را چنانکه باید بستایم.»مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۱۰Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #3610قرص خورشیدست خلوتخانهاشکی حجاب آرد شب بیگانهاشعلت و پرهیز شد بحران نماندکفر او ایمان شد و کفران نماندچون الف از استقامت شد به پیشاو ندارد هیچ از اوصاف خویشگشت فرد از کسوه خوهای خویششد برهنه جان به جانافزای خویشچون برهنه رفت پیش شاه فردشاهش از اوصاف قدسی جامه کردخلعتی پوشید از اوصاف شاهبر پرید از چاه بر ایوان جاهاین چنین باشد چو دردی صاف گشتاز بن طشت آمد او بالای طشتدر بن طشت از چه بود او دردناکشومی آمیزش اجزای خاکیار ناخوش پر و بالش بسته بودورنه او در اصل بس برجسته بودچون عتاب اهبطوا انگیختندهمچو هاروتش نگون آویختندقرآن کریم، سورهٔ بقرهٔ (۲)، آیهٔ ۳۸Quran, Al-Baqarah(#2), Line #38«قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا ۖ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»«گفتيم: همه از بهشت فرو شويد؛ پس اگر از جانب من راهنمايى برايتان آمد، بر آنها كه از راهنمايى من پيروى كنند بيمى نخواهد بود و خود اندوهناک نمىشوند.»بود هاروت از ملاک آسماناز عتابی شد معلق همچنانسرنگون زآن شد که از سر دور ماندخویش را سر ساخت و تنها پیش راندآن سپد خود را چو پر از آب دیدکرد استغنا و از دریا بریدبر جگر آبش یکی قطره نماندبحر رحمت کرد و او را باز خواندرحمتی بیعلتی بیخدمتیآید از دریا مبارک ساعتیالله الله گرد دریابار گردگرچه باشند اهل دریابار زردتا که آید لطف بخشایشگریسرخ گردد روی زرد از گوهریمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۵۳۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #1531گرچه ناصح را بود صد داعیهپند را اذنی بباید واعیهقرآن کریم، سورهٔ حاقّه (۶۹)، آیهٔ ۱۲Quran, Al-Haqqah(#69), Line #12«لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ»«تا آن را مايه اندرزتان گردانيم و گوش نگهدارنده اندرز آن را فرا گيرد.»تو به صد تلطیف پندش میدهیاو ز پندت میکند پهلو تهییک کس نامستمع ز استیز و ردصد کس گوینده را عاجز کندمولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۲۲۶۴Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #4, Line #2264پند گفتن با جهول خوابناکتخم افگندن بود در شورهخاکچاک حمق و جهل نپذیرد رفوتخم حکمت کم دهش ای پندگومولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۵۳۴Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #1534ز انبیا ناصحتر و خوش لهجهترکی بود که گرفت دمشان در حجرزآنچه کوه و سنگ در کار آمدندمینشد بدبخت را بگشاده بندآنچنان دلها که بدشان ما و مننعتشان شد بل اشد قسوهقلبهایی که گرفتار خودبینی هستند در قرآن کریم اینگونه توصیف شدهاند حتی از سنگ نیز سختترندقرآن کریم، سورهٔ بقره (۲)، آیهٔ ۷۴Quran, Al-Baqarah(#2), Line #74«ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ»«پس از آن دلهاى شما چون سنگ، سخت گرديد، حتى سختتر از سنگ كه از سنگ گاه جويها روان شود، و چون شكافته شود آب از آن بيرون جهد، و گاه از ترس خدا از فراز به نشيب فرو غلتد، و خدا از آنچه مىكنيد غافل نيست.»مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۱۹۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #3196تا کنی مر غیر را حبر و سنیخویش را بدخو و خالی میکنیمولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۵۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #2, Line #151مرده خود را رها کردهست اومرده بیگانه را جوید رفومولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۴۷۹Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #2, Line #479دیده آ بر دیگران نوحهگریمدتی بنشین و بر خود میگریمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۲۲۷Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #2227پا رهاند روبهان را در شکارو آن ز دم دانند روباهان غرارعشقها با دم خود بازند کینمیرهاند جان ما را در کمینروبها پا را نگه دار از کلوخپا چو نبود دم چه سود ای چشمشوخما چو روباهیم و پای ما کراممیرهاندمان ز صدگون انتقامحیله باریک ما چون دم ماستعشق ها بازیم با دم چپ و راستدم بجنبانیم ز استدلال و مکرتا که حیران ماند از ما زید و بکرطالب حیرانی خلقان شدیمدست طمع اندر الوهیت زدیمتا به افسون مالک دلها شویماین نمیبینیم ما کاندر گَویمدر گوی و در چهی ای قلتباندست وادار از سبال دیگرانچون به بستانی رسی زیبا و خوشبعد از آن دامان خلقان گیر و کشای مقیم حبس چار و پنج و ششنغزجایی دیگران را هم بکشای چو خربنده حریف کون خربوسهگاهی یافتی ما را ببرچون ندادت بندگی دوست دستمیل شاهی از کجاات خاستهستدر هوای آنکه گویندت زهیبستهای در گردن جانت زهیروبها این دم حیلت را بهلوقف کن دل بر خداوندان دلمولوی، مثنوی، دفتر ششم، بیت ۵۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #6, Line #51هست احوالم خلاف همدگرهر یکی با هم مخالف در اثرچونکه هر دم راه خود را میزنمبا دگر کس سازگاری چون کنمموج لشکرهای احوالم ببینهر یکی با دیگری در جنگ و کینمینگر در خود چنین جنگ گرانپس چه مشغولی به جنگ دیگرانیا مگر زین جنگ حقت واخرددر جهان صلح یک رنگت بردمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۵۲۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #1521این جفای خلق با تو در جهانگر بدانی گنج زر آمد نهانمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۲۶۳۴Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #5, Line #2634حق ذات پاک الله الصمدکه بود به مار بد از یار بدمار بد جانی ستاند از سلیمیار بد آرد سوی نار مقیماز قرین بیقول و گفتوگوی اوخو بدزدد دل نهان از خوی اوچونکه او افکند بر تو سایه رادزدد آن بیمایه از تو مایه رامولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۴۲۱Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #2, Line #1421میرود از سینهها در سینههااز ره پنهان صلاح و کینههامولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۲۵۹۶Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #2596اندک اندک آب را دزدد هوادین چنین دزدد هم احمق از شمامولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۱۸۶۵Rumi (Molana Jalaleddin) Poem (Mathnavi), Book #3, Line #1865آمد از حضرت ندا کای مردکارای به هر رنجی به ما امیدوارحسن ظن است و امیدی خوش تو راکه تو را گوید به
Alquran in English Surah Al Anaam number 006
Speaker: Mufti Taufeeq Mansoor Mazahiri Student of Shaikh Yunus Jaunpuri (Rh) Director #MadrasatusSuffa G. Secretary #JamiatUlama Ratnagiri Member @Rehbar_Fin Shariah Board Instagram: https://www.instagram.com/taufeeqmansoor/ Facebook 1: https://www.facebook.com/MuftiTaufeeqMansoorMazahiri/ Facebook 2: https://www.facebook.com/Madrasa-tus-Suffa-639783493022878/ Telegram: https://t.me/MuftiTaufeeqMansoorMazahiri Twitter: https://twitter.com/taufeeqmansoor1 YouTube:https://www.youtube.com/channel/UClebx3tDMSqbIH41qpXDVMg/featured?view_as=subscriber
Sudais and Shuraym - English Translation - [Pickthall] - Aslam Athar - Audio - Quran Central
Sudais and Shuraym – English Translation – [Pickthall] – Aslam Athar – 006 Al-Anaam
Abdur Rasheed Sufi – [ad-Doori an Abi Amr] – 006 Al-Anaam
Muhammad Ayyub - English Translation - Muhsin Khan - Mikaal Waters - Audio - Quran Central
Muhammad Ayyub – English Translation – Muhsin Khan – Mikaal Waters – 006 Al-Anaam
Mahmoud Khalil Al-Husary – [Doori] – 006 Al-Anaam - Quran Central
Ali Abdur-Rahman al-Huthaify – [Qaloon] – 006 Al-Anaam - Quran Central
Muhammad Siddiq al-Minshawi – Mujawwad – 006 Al-Anaam
Urdu Tafsir of the Holy Qur'an Tafsir narrated by Dr. Israr Ahmed (r.a.)
6. Surah Al Anaam (The Cattle) --- Send in a voice message: https://anchor.fm/bayaan/message
ترجمه صوتی کلام الله مجید به آواز دلنشین انجنیر صاحب شهید
Quran Karim with Persian Translation - Reciter: Shatry| قرآن کریم همراه با ترجمه فارسی - تلاوت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِبه نام خداوند رحمتگر مهربان الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ ﴿۱﴾Praise is due to Allah, who has created the heavens and the earth and made darkness and light. Yet the unbelievers make (others) equal with their Lord. (۱) هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ ﴿۲﴾It is He who has created you from clay. He has decreed a term for you and another one set with Him. Yet you are still in doubt. (۲) وَهُوَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَفِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَيَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ ﴿۳﴾He is Allah in the heavens and earth. He has knowledge of all that you hide and all that you reveal. He knows what you earn. (۳) وَمَا تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿۴﴾Yet every time a sign comes to them from the signs of their Lord, they turn away from it. (۴) فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۵﴾They belied the truth when it came to them, but there shall come to them news of that they were mocking. (۵) أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَيْهِمْ مِدْرَارًا وَجَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَأَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ ﴿۶﴾Have they not seen how many generations We have destroyed before them whom We had established in the land in a way We never established you, sending down for them abundant water from the sky and made the rivers to flow underneath them? Yet because they sinned, We destroyed them and raised up other generations after them. (۶) وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۷﴾Had We sent down to you a Book on parchment and they touched it with their own hands, those who disbelieved would say: 'This is nothing but plain magic. ' (۷) وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَكًا لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا يُنْظَرُونَ ﴿۸﴾They ask: 'Why has no angel been sent down to him? ' If We had sent down an angel, their fate would have been determined and they would never have been respited. (۸) وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ ﴿۹﴾If We had made him an angel, We would have given him the resemblance of a man, and would have as such confused them with that in which they are already confused. (۹) وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۰﴾Other Messengers have been mocked before you. But those who scoffed at them were encompassed by that they had mocked. ' (۱۰) قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۱﴾Say: 'Travel the land and see what was the fate of those who belied. ' (۱۱) قُلْ لِمَنْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۲﴾Say: 'To whom belongs that which is in the heavens and the earth? ' Say: 'To Allah. He has written for Himself mercy, and will gather you on the Day of Resurrection in which there is no doubt. Those who have lost their souls, they do not believe. ' (۱۲) وَلَهُ مَا سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۳﴾His is whatever is at rest in the night and in the day. He is the Hearing, the Knowing. (۱۳) قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۴﴾Say: 'Should I take any but Allah for a guardian? He is the Originator of the heavens and the earth. He feeds and is not fed. ' Say: 'I was commanded to be the first to submit to Him. ' Do not be one of the idolaters. (۱۴) قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۵﴾Say: 'Indeed I fear, if I should disobey my Lord, the punishment of a great Day. ' (۱۵) مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ ﴿۱۶﴾From whomsoever it is averted on that Day, He will have mercy on him; that is a clear triumph. (۱۶) وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۷﴾If Allah visits you with affliction, none can remove it except He; and if He touches you with good, indeed, He has power over all things. (۱۷) وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۱۸﴾He is the Conqueror over His worshipers. He is the Wise, the Aware. (۱۸) قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ﴿۱۹﴾Say: 'What thing is greatest in testimony? ' Say: 'Allah is a witness between me and you. This Koran has been revealed to me in order that I can warn you and all whom it reaches. Do you indeed testify that there are gods other than Allah? ' Say: 'I do not testify! ' Say: 'He is only One God, and I am quit of that which you associate. ' (۱۹) الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۲۰﴾Those to whom We have given the Book know him (Prophet Muhammad) as they know their own children. But those who have lost their own souls do not believe. (۲۰) وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۱﴾Who is more wicked than he who invents a lie about Allah or belies His verses? The harmdoers shall never prosper. (۲۱) وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكَاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۲۲﴾On the Day when We gather them all together We shall say to the idolaters: 'Where are your partners now, those whom you claimed? ' (۲۲) ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ ﴿۲۳﴾Then it was not their trial, but they will say: 'By Allah, our Lord we have never been idolaters. ' (۲۳) انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۲۴﴾Look how they lie against themselves, and how that which they were forging has gone astray from them! (۲۴) وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۵﴾Some of them listen to you. But We have cast veils over their hearts lest they understand it and in their ears heaviness; and if they see every sign they do not believe in it. When they come to you they argue, the unbelievers say: 'This is nothing but the tales of the ancient ones. ' (۲۵) وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۲۶﴾They forbid from it (the Koran) and keep away from it. They destroy none except themselves, though they do not sense it. (۲۶) وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲۷﴾If you could see them when they are set before the Fire! They will say: 'Would that we could return! Then we would not belie the verses of our Lord and would be believers. ' (۲۷) بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۲۸﴾Indeed, that which they concealed will appear to them. But if they were sent back, they would return to that which they have been forbidden. They are indeed liars. (۲۸) وَقَالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ﴿۲۹﴾They say: 'There is only but our present life; we shall not be resurrected. ' (۲۹) وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى رَبِّهِمْ قَالَ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۳۰﴾If you could see them when they are made to stand before their Lord! He will say: 'Is this not the truth? ' 'Yes, by our Lord' they will reply, and He will say: 'Taste then the punishment, for that which you disbelieved! ' (۳۰) قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُوا يَا حَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِيهَا وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴿۳۱﴾They are lost indeed, those who belied the meeting with Allah. When the Hour overtakes them suddenly, they will say: 'Alas, for us, that we neglected it! ' On their backs they shall be bearing their sinful loads; how evil is what they sin! (۳۱) وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۳۲﴾The life of this world is but playing and an amusement. Surely, the Everlasting home is better for the cautious. Will you not understand? (۳۲) قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ ﴿۳۳﴾We know what they say saddens you. It is not you that they belie; but the harmdoers deny the verses of Allah. (۳۳) وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ ﴿۳۴﴾Messengers indeed were belied before you, yet they became patient with that which they were belied, and were hurt until Our help came to them. There is none to alter the Words of Allah; and there has already come to you some news of the Messengers. (۳۴) وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿۳۵﴾If their turning away is hard upon you, seek if you can, a tunnel in the ground or a ladder to the sky by which you can bring them a sign. Had Allah willed, He would gather them to guidance. Do not then be among the ignorant. (۳۵) إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴿۳۶﴾Those who listen will surely answer. As for the dead, Allah will revive them. To Him they shall return. (۳۶) وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۷﴾They ask: 'Why has no sign been sent down to him from his Lord? ' Say: 'Allah is Able to send down a sign. ' But most of them do not know. (۳۷) وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ ﴿۳۸﴾There is no crawling creature on the earth, nor a bird that flies with its two wings, but they are nations like you. We have neglected nothing in the Book. They shall all be gathered before their Lord. (۳۸) وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ مَنْ يَشَإِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَمَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۳۹﴾Those who belie Our verses are deaf and dumb, in darkness. Allah leaves in error whom He will, and guides to the Straight Path whom He pleases. (۳۹) قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۰﴾Say: 'Do you see yourselves when the punishment of Allah smites you or the Hour overtakes you, will you call on any except Allah, if you are truthful? (۴۰) بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَاءَ وَتَنْسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ ﴿۴۱﴾No, on Him alone you will call, and He will remove that for which you call upon Him, if He will. Then you will forget what you associate (with Him). (۴۱) وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ ﴿۴۲﴾Before you We sent forth to other nations, and then seized them with misery and hardship so that they might humble themselves. (۴۲) فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۴۳﴾If only they humbled themselves when Our scourge overtook them! But their hearts were hardened, and satan decorated to them what they were doing. (۴۳) فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ ﴿۴۴﴾And when they had forgotten that with which they have been admonished, We opened the gates of everything to them, until just as they were rejoicing in what they were given, We suddenly seized them and they were in utter despair. (۴۴) فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۵﴾As such the harmdoers were annihilated. Praise be to Allah, Lord of the Worlds! (۴۵) قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَأَبْصَارَكُمْ وَخَتَمَ عَلَى قُلُوبِكُمْ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِهِ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ ﴿۴۶﴾Say: 'What would you see if Allah took away your hearing and your sight, and set a seal upon your hearts, who is a god, other than Allah, to bring it back to you? ' Look how We make plain to them Our verses, and yet they turn away. (۴۶) قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ ﴿۴۷﴾Say: 'What do you see yourselves then, if the punishment of Allah overtook you suddenly or openly, would any perish but the harmdoing nation? ' (۴۷) وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۴۸﴾We send forth Our Messengers only to give glad tidings to mankind and to warn them. Those who believe and mend their ways shall have nothing to fear or to be saddened. (۴۸) وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا يَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۴۹﴾But those who belie Our verses, punishment shall touch them for their misdeeds. (۴۹) قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ ﴿۵۰﴾Say: 'I do not tell you that I have the treasuries of Allah or know the unseen, nor do I claim to be an angel. I follow only that which is revealed to me. ' Say: 'Are the blind and the seeing alike? Will you not think? ' (۵۰) وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۵۱﴾And warn with it those who fear to be brought before their Lord that they have no guardian or intercessor, other than Allah, in order that they are cautious. (۵۱) وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۲﴾Do not drive away those who call on their Lord morning and evening, seeking only His Face. Nothing of their account falls upon you, and nothing of your account falls upon them, that you should drive them away and so become one of the harmdoers. (۵۲) وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَهَؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ ﴿۵۳﴾As such We have made some of them a means for testing others, so that they should say: 'Are those whom Allah favors amongst us? ' But does not Allah best know the thankful? (۵۳) وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۵۴﴾When those who believe in Our verses come to you, say: 'Peace be upon you. Your Lord has decreed Mercy on Himself, if any one of you commits evil through ignorance, and then repents, and mends his ways, then He is Forgiving, the Most Merciful. ' (۵۴) وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ ﴿۵۵﴾As such We make plain Our verses, so that the path of the wicked will be clear. (۵۵) قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ ﴿۵۶﴾Say: 'I am forbidden to worship whom you call upon instead of Allah. ' Say: 'I will not yield to your wishes, for then I should have strayed and should not be of those guided. ' (۵۶) قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ ﴿۵۷﴾Say: 'I am upon a clear proof from my Lord, yet you belie Him. I do not have that which you seek to hasten; judgement is for Allah alone. He narrates the truth and He is the Best of deciders. ' (۵۷) قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ ﴿۵۸﴾Say: 'If what you seek to hasten were with me, the matter between you and me would be decided, and Allah knows very well the harmdoers. ' (۵۸) وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۵۹﴾With Him are the keys of the unseen, none knows them but He. He knows that which is in the land and sea. No leaf falls except He knows it, and there is no grain in the darkness of the earth, fresh or withered, but is recorded in a clear Book. (۵۹) وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۶۰﴾It is He who makes you to die by night, knowing what you have gained by day, and then resurrects you so that an ordained term is realized. To Him you shall return, and He will tell you of what you have been doing. (۶۰) وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ ﴿۶۱﴾He is the Conqueror over His worshipers. He sends forth guardians who watch over you until death comes to one of you, when Our messengers take him, and they are not neglectful. (۶۱) ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ أَلَا لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ ﴿۶۲﴾Then, they are returned to Allah their Guardian, the True. Surely, the judgement is for Him, He is the Swiftest of reckoners. ' (۶۲) قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۶۳﴾Say: 'Who saves you from the darkness of the land and sea, when you call out to Him humbly and in secret, (saying:) "If You save us from this, we will be among the thankful." (۶۳) قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ ﴿۶۴﴾Say: 'Allah saves you from them, and from all afflictions. Then, you associate (with Him). ' (۶۴) قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ ﴿۶۵﴾Say: 'He is Able to send forth upon you punishment from above you or beneath your feet, or to divide you into discordant factions, and to make some of you taste the affliction of the other. ' Look how We make plain Our verses, in order that they understand. (۶۵) وَكَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَهُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ ﴿۶۶﴾Your nation has belied it (the Koran), although it is the truth. Say: 'I am not a guardian over you. (۶۶) لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۶۷﴾Every news has its appointed time; you will surely know. ' (۶۷) وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۶۸﴾When you see those who plunge (scoffing) into Our verses, withdraw from them till they plunge into some other talk. If satan causes you to forget, leave the wrongdoing people as soon as you remember. (۶۸) وَمَا عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَلَكِنْ ذِكْرَى لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۶۹﴾Those who are cautious are not accountable for them in anything, but it is a reminder in order that they be cautious. (۶۹) وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ ﴿۷۰﴾Avoid those who take their religion as playing and an amusement and are seduced by the life of this world. Admonish them hereby lest a soul be taken by what it has gained, for it has no guardian or intercessor before Allah, and though it offers every ransom, it shall not be taken from it. Those are they who are taken for that which they earned. For them a drink of boiling water, a stern punishment for their disbelief. (۷۰) قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۷۱﴾Say: 'Are we to call, other than Allah, what can neither help nor harm us? Are we to turn on our heels after Allah has guided us like him, who, being bewitched by devils, blunders aimlessly in the earth, although his friends call him to the guidance, (saying) 'Come to us! ' Say: 'The guidance of Allah is the Guidance. We are commanded to submit to the Lord of the Worlds, (۷۱) وَأَنْ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۷۲﴾and to establish prayer, and fear Him. Before Him you shall all be assembled. ' (۷۲) وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۷۳﴾It was He who created the heavens and the earth in truth. On the Day when He says: 'Be, ' it shall be. His Word is the truth. His shall be the Kingdom on the Day when the Horn is blown. The Knower of the unseen and the visible, and He is the Wise, the Aware. (۷۳) وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۷۴﴾(And remember) when Abraham said to his father Azar: 'Will you take idols for gods, surely I see you and your people are in clear error. ' (۷۴) وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿۷۵﴾And so We showed Abraham the kingdom of the heavens and the earth, so that he might be of those who are certain. (۷۵) فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿۷۶﴾When night drew over him, he saw a planet. 'This, ' he said: 'is surely my Lord. ' But when it set he said: 'I do not like the setting ones. ' (۷۶) فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿۷۷﴾When he saw the rising moon, he said: 'This is my Lord. ' But when it set, he said: 'If my Lord does not guide me, I shall surely be amongst the astray nation. ' (۷۷) فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ﴿۷۸﴾Then, when he saw the sun rise, shining, he said: 'This must be my Lord, it is larger. ' But when it set, he said: 'O nation I am quit of what you associate (with Allah, the Creator), (۷۸) إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۷۹﴾I have turned my face to Him who has created the heavens and the earth, uprightly, and I am not among the idolaters. ' (۷۹) وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلَا أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ﴿۸۰﴾His nation argued with him. He said: 'Will you argue with me about Allah, indeed He guided me! Except by His will, I do not fear those you associate with Him. My Lord embraces all things in knowledge, will you not remember? (۸۰) وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۸۱﴾And how should I fear what you have associated when you yourselves are not afraid that you have associated with Allah that which He did not send down for it upon you an authority. Which of the two parties is more deserving of safety, if you know? (۸۱) الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۸۲﴾Those who believe and have not confounded their belief with harm security belongs to them; and they are guided. ' (۸۲) وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۸۳﴾Such is the argument that We gave Abraham against his nation. We raise whom We will to an exalted rank. Your Lord is Wise, Knowing. (۸۳) وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۸۴﴾We gave him Isaac and Jacob and guided both; and We guided Noah before them, among his descendants were David and Solomon, Job, Joseph, Moses and Aaron as such, We recompense the gooddoers, (۸۴) وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۸۵﴾and (Prophets) Zachariah, John, Jesus and Elias, each was of the righteous, (۸۵) وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۸۶﴾and Ishmael, Elisha, Jonah and Lot. Each We preferred above the worlds, (۸۶) وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۸۷﴾as We did their fathers, their descendants, and their brothers. We chose them and guided them to a Straight Path. (۸۷) ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۸۸﴾Such is the guidance of Allah by it He guides whom He will of His worshipers. Had they associated (others with Him), their labors would have indeed been annulled. (۸۸) أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ ﴿۸۹﴾Those, We have given them the Book, judgment, and prophethood. If these disbelieve it, We have entrusted it to others who do not disbelieve in it. (۸۹) أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ ﴿۹۰﴾Those were whom Allah guided. Follow then their guidance and say: 'I do not ask you a wage for it. Surely, it is a reminder to the worlds. ' (۹۰) وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ ﴿۹۱﴾They have not valued Allah with His true value, when they said 'Allah has never sent down anything to a mortal. ' Say: 'Who, then sent down the Book which Moses brought, a light and guidance for people? You put it on to parchments, revealing them and hiding much, you have now been taught what neither you nor your fathers knew before! ' Say: 'Allah. ' Then leave them, playing in their plunging. (۹۱) وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴿۹۲﴾And this is a Blessed Book which We have sent down, confirming what came before it, in order that you warn the Mother of the Villages (Mecca) and those who (live) around it. Those who believe in the Everlasting Life believe in it and preserve their prayers. (۹۲) وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ ﴿۹۳﴾Who is more harmful than he who invents a lie about Allah, or says: "It has been revealed to me," when nothing has been revealed to him? Or he who says: 'I will send down the like of what Allah has sent down! ' Would that you could see the harmdoers when death overwhelms them! With hands outstretched, the angels (will say): 'Yield up your souls. You shall be recompensed with a humiliating punishment this Day, for you have said of Allah what is untrue and you grew proud against His verses. (۹۳) وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۹۴﴾Now you have returned to Us, alone, as We created you at first, leaving behind all that We have bestowed on you. Nor do We see with you your intercessors, those whom you asserted to be your associates. The ties which bound you are broken, and that which you asserted has gone astray from you. ' (۹۴) إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذَلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿۹۵﴾It is Allah who splits the grain and the datestone. He brings forth the living from the dead, and the dead from the living. So, that is Allah; how then are you perverted? (۹۵) فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۹۶﴾He splits the sky into dawn. He has ordained the night for rest and the sun, and the moon for reckoning. Such is the ordinance of the Almighty, the Knowing. (۹۶) وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۹۷﴾It is He who has created for you the stars, so that you can be guided by them in the darkness of land and sea. We have made plain Our verses to a nation who know. (۹۷) وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ ﴿۹۸﴾It is He who originated you from one soul, then a lodging (place), and then a repository. We have made plain the verses to a nation that understands. (۹۸) وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَجَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَيَنْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۹۹﴾He sends down water from the sky, and with it We bring forth the plant of every thing. From these We bring forth green foliage and composite grain, palmtrees laden with clusters of dates within reach, vineyards and olive groves and pomegranates alike and unlike. Behold their fruits when they bear fruit and ripen. Surely, in these there are signs for a nation who believe. (۹۹) وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنَاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۰۰﴾Yet they regard the jinn as the partners of Allah, although He created them, and without knowledge ascribe to Him sons and daughters. Exaltations to Him! He is above what they describe. (۱۰۰) بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۰۱﴾He is the Creator of the heavens and the earth. How can He have a son when He had no female companion? He created all things and has knowledge of all things. (۱۰۱) ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿۱۰۲﴾That is Allah, your Lord. There is no god except He, the Creator of all things. Therefore, worship Him. He is the Guardian of all things. (۱۰۲) لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿۱۰۳﴾No eye can see Him, though He sees all eyes. He is the Subtle, the Aware. (۱۰۳) قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ ﴿۱۰۴﴾Clear proofs have come to you from your Lord. Whosoever sees clearly it is for himself, and whosoever is blind, it is against himself. I am not an overseer for you. (۱۰۴) وَكَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۵﴾As such We make plain Our verses, so that they can say: 'You have studied, ' in order that We clarify it to a nation that knows. (۱۰۵) اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۰۶﴾Therefore, follow what has been revealed to you from your Lord there is no god except Him, and avoid the idolaters. (۱۰۶) وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ ﴿۱۰۷﴾Had Allah willed, they would not have associated. We have not made you an overseer for them, nor are you their guardian. (۱۰۷) وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۰۸﴾Do not say crude words to those who call upon other than Allah, lest they use crude words about Allah in revenge without knowledge. As such we have made the actions of each nation seem pleasing. To their Lord they shall return, and He will inform them of that they were doing. (۱۰۸) وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰۹﴾They solemnly swear by Allah that if a sign is given to them they would believe in it. Say: 'Signs are only with Allah. ' And how can you tell if it comes they will not believe. ' (۱۰۹) وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۱۱۰﴾We will turn away their hearts and eyes since they refused to believe in it at first. We will leave them in their insolence wandering blindly. (۱۱۰) وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ﴿۱۱۱﴾Even if We sent down the angels to them and the dead spoke to them, and assembled all things in front of them, they would still not believe, unless Allah willed it. But most of them are ignorant. (۱۱۱) وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿۱۱۲﴾As such We have assigned for every Prophet an enemy; the satans of humans and jinn, revealing varnished speech to each other, all as a delusion. But had your Lord willed, they would not have done so. Therefore leave them and what they invent, (۱۱۲) وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ ﴿۱۱۳﴾so that the hearts of those who have no belief in the Everlasting Life are inclined to it and, being pleased, persist in their sinful ways. (۱۱۳) أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۱۱۴﴾Should I seek a judge other than Allah when it is He who has sent down the well distinguished Book for you? Those to whom We have given the Book know that it is the truth sent down from your Lord, so do not be among the doubters. (۱۱۴) وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۱۵﴾Perfected are the words of your Lord in truth and justice, none can change His Words. He is the Hearing, the Knowing. (۱۱۵) وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾If you obeyed most of those on earth, they would lead you astray from the Path of Allah. They follow only supposition and they are but conjecturing. (۱۱۶) إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۱۱۷﴾Your Lord knows best who stray from His Path and the guided. (۱۱۷) فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآيَاتِهِ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۸﴾Eat then of that over which the Name of Allah has been mentioned (when slaughtered), if you truly believe in His verses. (۱۱۸) وَمَا لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَإِنَّ كَثِيرًا لَيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ ﴿۱۱۹﴾And why should you not eat of that over which the Name of Allah has been pronounced when He has already made plain to you what is forbidden, except when you are constrained? Many are those who mislead through ignorance on account of their fancies, but your Lord best knows the transgressors. (۱۱۹) وَذَرُوا ظَاهِرَ الْإِثْمِ وَبَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمَا كَانُوا يَقْتَرِفُونَ ﴿۱۲۰﴾Forsake the revealed and hidden sin. Those who earn sin shall be recompensed for what they have committed. (۱۲۰) وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴿۱۲۱﴾Do not eat from that which the Name of Allah has not been mentioned, for it is a sin. The satans will reveal to their guided ones to argue with you. If you obey them, you shall indeed become idolaters. (۱۲۱) أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲۲﴾Is he who was dead whom We have revived and given a light with which he walks among people to be compared to him who blunders about in darkness from which he will never emerge? As such what the unbelievers have done appear decorated to them. (۱۲۲) وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۲۳﴾And as such we have placed in every village its archtransgressors to scheme there. But they scheme only against themselves, though they do not sense it. (۱۲۳) وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ ﴿۱۲۴﴾When a sign came to them they said: 'We will not believe in it unless we are given that which the Messengers of Allah have been given. ' But Allah knows best where to place His Message. Humiliation with Allah shall befall the sinners as well as a terrible punishment for what they devised. (۱۲۴) فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۲۵﴾Whomsoever Allah desires to guide, He expands his chest to Islam (submission). Whomsoever He desires to lead astray, He makes his chest narrow, tight, as though he were climbing to heaven. As such Allah lays the scourge on the unbelievers. (۱۲۵) وَهَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ ﴿۱۲۶﴾This is the Path of your Lord, a Straight Path. We have made plain Our verses to a nation who remember. (۱۲۶) لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲۷﴾Theirs is the abode of peace with their Lord. He is their Guardian for what they did. (۱۲۷) وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۱۲۸﴾On the Day when He assembles them all together, 'O company of Jinn, you have seduced mankind in great numbers. ' And their guided ones among the humans will say: 'Lord, we have enjoyed each other. But now we have reached the term which You have appointed for us. ' He will say: 'The Fire shall be your lodging, and there you shall remain for ever except as Allah will. ' Your Lord is Wise, Knowing. (۱۲۸) وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۱۲۹﴾So We make the harmdoers guides of each other for what they have earned. (۱۲۹) يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿۱۳۰﴾'Jinn and human, did there not come to you Messengers of your own who narrated to you My verses and warned you of encountering this Day? ' They will reply: 'We bear witness against ourselves. ' Indeed, the life of this world beguiled them. They will bear witness against themselves that they were unbelievers. (۱۳۰) ذَلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ ﴿۱۳۱﴾That is because your Lord will not destroy villages unjustly, while their inhabitants were inattentive. (۱۳۱) وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴿۱۳۲﴾They all have their degrees according to their deeds. Your Lord is not inattentive of their actions. (۱۳۲) وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مَا يَشَاءُ كَمَا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ ﴿۱۳۳﴾Your Lord is Rich and the Owner of Mercy. He can destroy you if He will and replace you with whom He pleases, just as He raised you from the offspring of other nations. (۱۳۳) إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَآتٍ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ ﴿۱۳۴﴾That which you are promised is sure to come. You shall not frustrate Me. (۱۳۴) قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۱۳۵﴾Say: 'Work according to your station my people, for indeed I am working. ' You shall know to whom will be the good end of the abode. The harmdoers shall not be triumphant. (۱۳۵) وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُوا هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلَا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَائِهِمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿۱۳۶﴾They set aside for Allah a share of what He has created of tilth and cattle saying: 'This is for Allah so they claim and this for our associates (gods). ' The share of their associates never reaches Allah, but the share of Allah reaches their associates. How evil they judge! (۱۳۶) وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿۱۳۷﴾As such their associates made it attractive to the idolaters to kill their children so
Muhammad Zarami – 006 Al-Anaam
Ja’afar Mahmud Adam – 006 Al-Anaam - Quran Central
Sudais and Shuraym with Naeem Sultan – 006 Al-Anaam
Sourate Al-Anaam lu par Mishary Al-Afasy